خلاصه:
داستان دختری ۲۲ ساله به اسم بتی معززی هستش که مادرش فرحناز به پدر بتی داریوش خیانت می کنه و با پسر خاله ی مادری خودش به اسم نورالدین ملک آرا که خیلی ثروتمند هست ازدواج می کنه و بتی می مونه با پدرش داریوش که فردی عیاش و خوش گذران هست داریوش بدهی بالا میاره و به زندان میفته خود بتی به همراه دوستش شیدا توی شرکت لوازم آرایشی مشغول به کار هستن که ………..