رمان ماتیک پارت ۱۷۹

4.6
(277)

 

 

لادن به سختی لب زد

 

_ من … چرا اینجام

 

پرستار با نگاهی معنی دار نگاهش کرد

 

_ خودتو خسته نکن

بری بخش روانشناس معاینه‌ات می‌کنه

 

گنگ پلک هایش را روی هم گذاشت

 

داروها گیجش کرده بودند

 

چندین ساعت بین خواب و بیداری دست و پا زد تا بالاخره دستی صورتش را نوازش داد

 

اینبار از دو سری قبل هوشیار تر بود اما درد شدت گرفته بود

 

به محض باز کردن چشمانش ساواش لبخند زد

 

لبخندی دردآلود و تلخ

 

لادن هیچ زمان قبلا چنین بغضی در صورتش ندیده بود

 

_ خوش اومدی…

 

گرفته پچ زد

 

_ به کجا؟ به زندگی سگی گذشتم؟

 

ساواش خم شد و لب هایش را به شقیقه دخترک چسباند

 

بی حال زمزمه کرد

 

_ هیش…

 

لادن با درد نالید

 

_ گلوم … دندونام

همه‌ی صورتم درد می‌کنه

 

 

ساواش موهایش را نوازش کرد

 

_ خوب میشی

 

لادن بغض کرده چشم هایش را بست

 

باورش نمی‌شد…

 

چه از سر‌ گذرانده بود؟

 

بی حال لب‌زد

 

_ من چرا زندم…

 

ساواش دستش را آرام فشرد

 

صدای مردانه‌ و عصبی او می لرزید

 

_ صدبار دیگه هم اگر بری اون دنیا برت میگردونم

 

لادن پلک های خسته اش را از هم فاصله داد

 

گردنش تیر میکشید

 

انگار گلویش با آب داغ سوخته بود!

 

_ چرا…

 

ساواش با محبت خیره چشمان بی فروغ دخترک شد

 

او را دوست داشت!

 

ناخواسته ، بدون اینکه دست خودش باشد در نامربوط ترین موقعیت ممکن به خودش اعتراف کرد که این دختربچه‌ی دردسرساز روی تخت را دوست دارد

 

مثل خودش آرام جواب داد

 

_ چی چرا؟

 

 

 

_ گفتی خوشحال میشی اگه بمیرم!

 

ساواش دندان هایش را روی هم فشرد

 

_‌ قیافم به آدمای خوشحال میخوره؟

 

دوباره لب هایش را به شقیقه دخترک چسباند که طاقت لادن تمام شد

 

گرفته نالید

 

_ بروعقب

 

ساواش کنار گوشش پچ زد

 

_ دیگه هیچ وقت

 

بوسه ریزی کنار گوشش زدو تکرار کرد

 

_ هیچ وقت … باهام همچین کاری نکن باشه؟

 

صدایش لرزید

 

انگار بغضش را فرو میداد

 

_ من هرچقدرم بد شدم ، هرچقدرم زر مفت زدم ، هرغلطی هم کردم حقم نیست اینطوری تنبیهم کنی!

 

لادن حس کرد لاله گوشش خیس شد

 

بی جان زمزمه کرد

 

_ گریه میکنی؟

 

ساواش نشنید

 

بی توجه به او زمزمه کرد

 

_ هرکی اذیتت کرد تلافی کن

هرچی‌گفت جواب بده

چه من ، چه خانوادم

سکوت نکن … نریز‌ تو خودت

دیگه هیچ وقت مجبورم نکن دوباره برای‌پیدا کردنت برم سردخونه باشه؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا 277

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان باوان

    🌸 خلاصه :   همتا دختری که بر اثر تصادف، بدلیل گذشته‌ای که داشته مغزش تصمیم به فراموشی انتخابی می‌گیره. حالا اون…
رمان کامل

دانلود رمان سالاد سزار

خلاصه: عسل دختر پرشروشوری و جسوری که با دوستش طرح دوستی با پسرهای پولدار میریزه و خرجشو در میاره….   عسل دوست بچه مثبتی…
رمان کامل

دانلود رمان تاروت

  خلاصه رمان :     رازک دختری از خانواده معمولی برای طرح دانشگاهی وارد شرکت ساختمانی بنام و مطرحی از یه خانواده پولدار…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
zeinab
11 ماه قبل

پارت عالی ای بود شتتتت💜💜
نویسنده مارو ایستگاه کردی 😐😐؟؟؟یه ماه پارت نمیدی بعد چهار روز پشت سرهم پارت میدی؟؟ بعد ب پارتا عادت می‌کنیم گورتو گم میکنی نمیتونی همین چهار تا پارت و تو ماه نظم بدی؟؟
من حتی الآنم که خوشحالم هر پارت و با نا مطمئنی و ناراحتی می خونم همش میگم اینو داد دیگه رفت تا ده سال دیگه تا کی میخوای ب مخاطبات با بیشعوریت توهین کنی؟؟؟

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط zeinab
Nasrin
11 ماه قبل

ادمین عزیز. مرسی که پارت میذاری.. ولی خب یه سوال …نمیشه وی آی پی بخری از کانال تلگرام تا بتونیم پارتای جلوتر رو هم داشته باشیم؟! کلا فکر کنم ۴۰ هزار تومن باشه
من رمان تارگت رو وی آی پی خریدم خیلی خوب بود.. کاش شما این رمان ماتیک رو وی آی پیش رو میخریدی.. واقعا داریم اذیت میشیم.

Nasrin
پاسخ به  قاصدک
11 ماه قبل

کانال وی آی پی کاملا خصوصیه و کلا باید حتما بخری تا بتونی واردش بشی. فکر نمیکنم کسی بتونه همینجوری واردش بشه

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x