۱۰۰ دیدگاه

رمان ت مثل طابو پارت 53

3.8
(69)

 

کجا رفته؟ این دختر حرف توی کله‌اش نمی‌رود؛ کجای منظورش را وقتی که گفته بود سرخود کاری نکند، نفهمیده بود؟
شماره پناه را می‌گیرد و وقتی صدای تلفن از زیر بالشت می‌شنود، دیگر خونش به جوش می‌آید.
حیران مانده که پی کدام یکی را بگیرد، عاجز دور تا دور اتاق را می‌نگرد که با دیدن پیرهن تا خورده شنه، خیالش کمی راحت می‌شود. هرجا هستند با هم اند.

سارا را کنار می‌زند سوئیچ اتومبیلش را از روی میز صبحانه به چنگ می‌گیرد و بدون اینکه به سوال دایه که می‌پرسد 《کجا می‌روی》 پاسخ دهد، رو به سارا اخطار می‌دهد:
_برو دست به دعا بگیر که بلایی سر شنه نیومده باشه وگرنه به خداوندی خدا…

صدای قهقه‌ی کودکانه‌ای نطقش را کور می‌کند، فوراً پرده را کنار می‌زند. خودش است، شنه است که با خند‌ه‌ای کودکانه به دور پناه می‌چرخد و با تفنگ توی دستش پناه را مورد اصابت حباب‌های ریز و درشت قرار می‌دهد.
پرده را رها می‌کند و به سمت در قدم تند می‌کند:
_آرام باش یل! سرشان هوار نشی پسرم!

آرام باشد؟ تمام تنش از اینکه دشمنان محمد دستشان به جگرگوشه اش رسیده و بلایی سرش آورده باشند لرزیده، چگونه آرام باشد؟

تا در اتاق را تا باز می‌کند با پناه رو در رو می‌شود. دست پناه که برای کوبیدن بالا رفته روی هوا خشک می‌شود و به او زل می‌زند:
_در… در کوچه رو خوب نبسته بودی.
پناه دستپاچه شده؛ اما خودش را نباخته. فقط تماشایش می‌کند، نه کنار می‌رود تا وارد شوند و نه حرفی می‌زند. به چه زبانی باید به این زبان نفهم بگوید تک و تنها از این خانه بیرون نرود تا توی مغزش حک شود؟
شنه که چیزی از جو سنگینی که بین آن‌هاست، نمی‌داند، می‌گوید:
_عمویل نمی‌دونی چیا خریدیم! سرکه، سیب، سمجد…
نه گاردی که گرفته را باز می‌کند نه اخم های درهمش را. زبانش به تندی می‌چرخد اما هنوز زبان از کام باز نکرده که حالت نگاه پناه غریب و بی دفاع می‌شوند.
چیزی از سینه‌اش کنده می‌شود. مداری نامرئی، مغناطیسی و به شدت قوی توی چشمان پناه ظاهر شده که سعی دارد افکار او را از موضوع پیش آمده به هم بریزد و او را هیپنوتیزم کند.
_ کدوم گوری رفتی بی مادر مونده؟! هرکی دستت رو بگیره باهاش دوره می‌افتی تو خیابون؟ بیا اینجا ببینم ذلیل شده!

جیغ و داد سارا باعث شد بفهمد شنه خیلی وقت است که وارد خانه شده و او نفهمیده.
به دنبال شنه کمی عقب می‌کشد که سارا از کنار دستش عبور می‌کند و به پناه می‌توپد:
_ بچه من رو کجا برداشتی بردی؟ تو کی هستی که وقتی من خوابم بچه‌ام رو برمی‌داری دنبال خودت راه می‌ندازی؟

_صداتو بیار پایین!

رو در روی او در می‌آید. سارا هنوز این اخلاق مزخرف همیشگی اش را دارد، هر وقت که احساس خطر کند به جای عقب نشینی حمله می‌کند.
_ اگه یه مو از سر این بچه کم می‌شد یه جو حیثیت واسه من نمی‌ذاشتی! مشخص کنین من تو این خونه چیکاره‌ام؟ لاَ لِه دارم یا صاحب اختیار بچه‌ام؟ مهمون تازه از راه رسیده‌ی تو با اجازه کی تو این ساعت بچه کوچیک من رو دنبال خودش راه انداخته تو خیابون؟
_با اجازه خودت.
جواب مصمم پناه نطق سارا را کور می‌کند.
_مزخرف نگو! من بچه‌ام رو به هیچ کس نمی‌سپرم، به کسی که دو روزه از راه رسیده که حاشا!
_ نه انگار خیلی حالت بد بوده… چون از قرار معلوم هیچی از دیشب یادت نمی‌آد. بخوای من دوباره برات تعریف می‌کنم یادت بیاد.

تیز به سارا خیره می‌شود. حرف های پناه شبیه به میدان طلبیدن حریف بود تا توجیه و عذر خواهی.

پناه چشم از سارا نمی‌گیرد و سارا با اخم هایی در هم او را همراهی می‌کند. چرا احساس می‌کند بعد از رفتن او اتفاقی توی این خانه افتاده و حالا سارا توی سکوت دارد آن را مرور می‌کند؟
_ پناه چی داره می‌گه؟
دایه از آن سوی خانه میانداری می‌کند:
_بسه دیگه، بیاین داخل همساده ها رو آزار می‌دین…
سارا عقب گرد می‌کند و زیر لب نق می‌زند:
_ حیف که مهمون این خونه ای!

پناه خم شد تا بند کفش هایش را باز کند. سارا رفت اما به پناه مهلت نمی‌دهد:
_دیشب تو این خونه چه خبر بوده که سارا یادش نمی‌آد بچه اش رو به تو سپرده؟

مکث پناه دوباره عصبی‌اش می‌کند؛ اما اوضاع آن طور که می‌خواهد پیش نمی‌رود. پناه بخشی از کیسه‌های خرید را به او که جدی و منتظر مقابلش ایستاده می‌دهد و با لحنی دلخور و حق به جانب می‌گوید:
_اگه قراره هربار از خونه‌اتون رفتم بیرون اینجوری ازم استقبال کنین، بهم بگین یه فکری به حال خودم بکنم.
و در انتهای جمله‌اش به دست راست او که طی یک واکنش عصبی چهارچوب در را چسبیده و مانع از ورودش می‌شود ‌اشاره می‌کند.

توی سکوت به هم خیره می‌مانند. پناه با آن اخم بامزه به طرز کاملا واضحی می‌خواهد سرش را گرم کند و از زیر سوالش فرار کند.
پناه نگاه اخم آلودش را از زیر نظر تیز بین او فراری می‌دهد و برای دومین بار آن مغناطیس لعنتی به کار می‌افتد.
عقب می‌کشد تا پناه وارد شود. عقب می‌کشد تا پناه ریز و پنهانی لبخند پیروزی بزند و خیال کند او را خام کرده.

همیشه فکر می‌کرد دلبری از او آسان نیست؛
اما پناه حتی متوجه اش هم نیست و دلش را زیر و رو می‌کند.

 

دوستان پارت جدیدی نیست هر وقت پارت جدید اومد میزارم تو سایت 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.8 / 5. شمارش آرا 69

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان قفس

خلاصه رمان:     پرند زندگی خوبی داره ، کنار پدرش خیلی شاد زندگی میکنه ، تا اینکه پدر عزیزش فوت میکنه ، بعد…
رمان کامل

دانلود رمان آن شب

          خلاصه: ماهین در شبی که برادرش قراره از سفرِ کاری برگرده به خونه‌اش میره تا قبل از اومدنش خونه‌شو…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
100 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
sky
4 سال قبل

😕😕😕😕

زویا
4 سال قبل

پس پارت گذاری روزانه تموم شد؟! چه حیف😕

Sara
4 سال قبل

خواهش میکنم
چرا کم پارت میذارید؟؟
ما همش منتظریم
لطفا ما رو دلسرد نکنید 😶😶😶

ستاره خانم
4 سال قبل

میشه بگین چرا؟

Ana
4 سال قبل

این رمان هم به لیست رمانهای در انتظار اضافه شد لعنت به هر چی رمان آنلاینه😒😒😒😒

kh._.goli
4 سال قبل

😕😕😕اخه چرااا؟؟😑😞

Ghazal
4 سال قبل

دلمون خوش بود گفتیم این رمان مثل بقیه نیست

Naghme
پاسخ به  Ghazal
4 سال قبل

!!!!WTH
معلوم نیست حدودا پارت جدید کی میاد؟

nilo
4 سال قبل

همیشه همینه
هرکی رمان مینویسه اولا منظم و طولانی پارت میده
بعد که مخاطب جذب کرد و اونارو درگیر کرد هی کمش میکنه
فک کنم دیگه باید یه هفته برای یه پارت صبر کنیم

Sara
پاسخ به  nilo
4 سال قبل

با سلام
بیزحمت اسم نویسنده ها رو بنویسید تا بدونیم کدوم نویسنده وسط رمان جا خالی میده و مردمو اسکول میکنه، تا دفعه دیگه رمان های بعدی اون شخصو نخونیم
الان دو تا رمان تا نصفه خوندم و ادامشو نمیذارن
باتشکر

Nahal
پاسخ به  Sara
4 سال قبل

لیلی ضاد😒

4 سال قبل

واقعا این چه جور پارت گذاریه؟!!!! دلمون خوش بود حداقل هر روز یه پارت می ذارن
واقعا اگه نویسنده ها وقت ندارن و نمیتونند بنویسند از اول رمان رو شروع نکنن😕😕

avin
4 سال قبل

نکنید این کارارو. آخه یعنی که چی .ما این همه به این رمان وابسته شدیم بعد شما اینجوری میکنید درسته آخه؟؟؟؟

ستاره خانم
4 سال قبل

اگه نویسنده این رمانم بگه پارت گذاری متوقف بشه من خودکشی میکنم/:

نیوشاSs
4 سال قبل

من چندوقت پیش جاهای دیگه شنیده بودم که یسری مثل ما دنبال ادامه این رمان میگردن و موندن تو خ•م•ا•ر•ی •••••••

Nazari
4 سال قبل

من همین پارت از این رمان رو درکانال تلگرام نویسنده حدود یک ماه پیش خوندم ولی از اون موقع دیگه پارت جدید نذاشتن😕

Zynb
پاسخ به  Nazari
4 سال قبل

سلام کانالش هنوز هست؟؟

Yas
4 سال قبل

پارت بعدی؟

nafas
4 سال قبل

ای بابا من اصن اشتباه خوندم فکر کردم گفته این پارته جدید نیست نگو کلا پارت جدیدی نیست ! اخه چراااااااا ؟؟! ادمین جان با این نویسنده ی رمان حرف بزن ینی نمیشه هیچ کاری کرد؟؟ اخه رمان به این زیبایی با این قلم فوقالعاده حیفه که پارت جدید نزارن !!!!!!

Mery jooon
پاسخ به  nafas
4 سال قبل

آخه ینی چی این همه وقته هنوز پارت جدید نیومده؟بابا نویسنده حداقل تواین دوران کرونایی یه جنبشی به خودش میدادآخه….

Galo
4 سال قبل

یعنی چییییییییییی ؟؟؟
مسخره کردین ماروووووو ؟؟؟
خیلی زیادم پارت می زارید که اونم چند روز در میون کردید اصلا معلوم نیست کی میزارید ..
الان یکی میگه دیگه ادامه نداره …
اگه سرکاریه بگید که دیگه نیایم هی سر بزنیم .. عکای عتیقه روز ۲ روز قبلو ببینیم برگردیم …

سایه
4 سال قبل

سلام
میشه لطفا بگین که رمان ادامه داره یانه؟!!!!!
ادمین جان اطلاع رسانی حق ماست.

4 سال قبل

خوب وقتی ادامه ی رمان رو ندارند برا چی میذارین توی سایت
ادمین جان لطفا پاسخگو باشید😐

پاسخ به 
4 سال قبل

خواهشا بهش بگید زود بنویسه🙏🙏

sky
پاسخ به 
4 سال قبل

واقعا براتون متاسفم.ادم به نویسنده وادمین رمانایی مثل ترمیم افتخارمیکنه هم رمان خیلی قوی وزیباییه و هم پارت گذاری منظمه.من دیگه هیچوقت رمان ت مثل طابو رو نمیخونم.به مخاطب بی احترامیه این بی نظمی

nilofar
4 سال قبل

تنها چیزی که میتونم بگم اینکه متاسفم برای نویسنده

گلیییییی
پاسخ به  nilofar
4 سال قبل

چرا دیگه این رمان رو ادامه نمیدی
این رمان خیلی قشنگ بود برای من

avin
4 سال قبل

از پارت جدید خبری نیست؟؟نه؟؟؟
متاسفم برای نویسنده …..

nilo
4 سال قبل

این رمان ازنظر من خیلی جالب و با محتوا بود
رمانایی که نویسنده ها وسطش ولش میکنن معمولا رمان های چرتین که خود نویسنده
پی به بیخود بودنش میبره
اما واقعا چرا نویسنده این رمان دیگه ادامه نمیده برام عجیبه
حیفه اگه ولش کنه

Rosa
4 سال قبل

ادمین…
نویسنده قصد داره این رمان و ادامه بده؟

Rosa
پاسخ به 
4 سال قبل

ممنون

Mobin
4 سال قبل

اههه لعنتی
نویسنده ها اولش منظم و طولانی می ذارن بعد یه مدت که میبینن همه خوششون امده افاده میان و پارت دیر به دیر میذارن یا کلا ولش میکنن

Sety_fathy
4 سال قبل

واقعا چرا خب ؟
بزارین دیگه
نویسنده ی به ظاهر محترم لطفا پارت بده و نزار انقدر حرف پشته سرت باشه
واقعا دیگه خسته شدیم
الان ۵۳پارت دادی دیگه می خوای ول کنی
واقعا که مسخرست

Fatemeh
پاسخ به  Sety_fathy
4 سال قبل

سلام
میشه بگین چرا پارت ۵۴ رو نمی زارین

Eli
4 سال قبل

این رمان خیلی شخصیت داره و خیلی گسترده است به نظر من از این پارت تازه به قولی شروع شده که پناه میخاد جلو اق بابا وایسه اگه واقعا نویسنده بخواد با قلم خوبی که داره روایتگری کنه و هفتگی پارت بنویسه حداقل تا ۱۴۰۴ما باید پیگیر باشیم🧐🧐🧐
من که ترجیح میدم اگه واقعا رمان چاپ میشه هرچه زودتر اعلام کنن ما از این خماری دربیاییم بریم بخریمش
تورو خدا فقط زودتر ما رو درجریان بزارید من هی نیام مثل معتادا سراغ رمان ببینم ادامه اش اومده یا نه😐😐😐دیوونه شدم😶😶

avin
4 سال قبل

حداقل یه زمان حدودی بدید برای پارت جدید

Ghazal
4 سال قبل

ادمین دیگه پارت جدید رو بیخیال بشیم یا هنوز امید هست؟؟!

سایه
4 سال قبل

بابا به نویسنده بگین در لفافه مینوشت
وقتی راجب ریس قضات دیوان مینویسه
و اختلاس و… خب همینجور میشه
بگین سربسته بنویسه
ما منتظریم

Eli
4 سال قبل

من دیگه دیوونه شدم بس که سر زدم خبری نبود 😑😑😑😐😐😐😐
تورو خدا بیایین ختم برداریم چندتا پارت با هم بیاد و الا از من دیگه چیزی نمیمونه😶😶😶

Yas
4 سال قبل

میشه مشخص کنید چقدر دگیه باید منتظر پارت جدید بمونیم الان نزدیک یک ماه من هر روز میام سایت بخاطر این رمان چک میکنم

Fttimy
4 سال قبل

نویسنده ی عزیز ما پارت نخواستیم ففط اعلام بکن که هنوز زنده ای:-)

Sety_fathy
پاسخ به  Fttimy
4 سال قبل

میشه یه پاسخی بدید ؟؟
واقعا چرااا؟؟؟
حداقل بگید دیگه پارت نمی دید یا بگید آقا نویسنده جا زده واقعا از این سایت دل سرد شدم و ترجیح می دم دیگه رمانی از این سایت نخونم در واقع فک کنم وقت تلف کنی هس

4 سال قبل

عزیرم کجای دقیقا کجایی

Sun_girl
4 سال قبل

سه هفته گذشت!
هنوز دو خط نوشته نشده؟
واقعا تنها رمانی بود که برام کاملا متفاوت بود اما!
احترام به خواننده ها و مخاطب ها باید مهم باشه
این رمان هم مثل بقیه رمان های نصفه نیمه نمونه

Sety_fathy
پاسخ به  Sun_girl
4 سال قبل

ادمین واقعا نمی خوای توضیح بدی؟؟؟؟

باران آرام
پاسخ به 
4 سال قبل

نویسنده نگفته نمیزارم ولی دلیل نمیشه سال دیگه پارت بزارید باید حداقل هرهفته یه پارت بیاد نا سالی یه پارت

sayan
پاسخ به 
4 سال قبل

سلام راستش من ازکامنتاتون عکس گرفتم وواسه نویسنده فرستادم توتلگرام اونم ظاهراخیلی حال کرد😂الانم پست جدیدرمانومنتشرکردامیدوارم دیگه مرتب باشه ولی اینجاهنوزنزاشته ادمین نمیدونمم چرا

Yasna
پاسخ به  sayan
4 سال قبل

سلام میشه لینک کانال نویسنده رو بزارید تا ما هم بتونیم ادامه رمان رو بخونیم؟

لیلا
4 سال قبل

اقا نمیخواد بزارید دیگه کرونا اومد همه ملت نابود شدن .جونها برید یک فکری بکید واسه جون خودتون خانوادتون یک ایده ای چیزی واسه ربشه کن کردن. رمان به چه دردمون میخوره دیگه

avin
4 سال قبل

واقعا فکر نمیکردم که نویسنده اینجوری به شعور ما توهین کنه وقتی این همه آدم منتظرن لطفا شما هم شعور داشته و حداقل اعلام حضور کن نویسنده به اصطلاح محترم

Sety_fathy
4 سال قبل

این بی مسئولیتی نویسنده رو می رسونه لطفا اگه می خواهید رمان آنلاین بزارید از نویسنده مطمئن باشید که تا آخر هستن
و اگه برای نویسنده مشکلی پیش اومده و نمی تونن پارت بزارن بگید دیگه پارتا تموم شد و نگید اگه پارت بیاد می‌زارم و الکی مارو امیدوار نکنید

Yas
4 سال قبل

چه خبره واقعا اگه قرار به نوشتن و ایده جدیده میتونست تو این سه هفته به نویسه حتی نوشتن چندتا پارت الکی هم تمام میشد
من یکی از دوستام نویسنده رمان اونم هر روز پارت میزاشت ولی هیچ وقت وقفه نمیزاشت واقعا اگه به نداشتن ایده هست میتونست یه دیالوگ کوتاه بین امیریل و پناه این همه خواننده رو منتظر نزاره

4 سال قبل

ادمین جان میشه از نویسنده بپرسی که کی قراره ادامه ی رمان رو بنویسند؟!بابا ما دیگه خسته شدیم اصلا آدم یادش میره چی تا حالا خونده 😕

لیلا
پاسخ به  Reihane
4 سال قبل

نویسنده دوشنبه ها پارت نمیزاره دیروز نزاشت مشکل داشت خودش گفت و امشب گذاشت

Naghme
پاسخ به  لیلا
4 سال قبل

یعنی امشب پارت داریم؟ 😉
یعنی میشه؟

Eli
4 سال قبل

چی شد نویسنده پارت جدید گذاشت؟
اصلا نویسنده از خودش علایم حیاتی نشون داده تو این مدت یا نه😐😐😐😐من دیگه واقعا دارم نگران نویسنده میشم
☹️☹️☹️
ادمین جان چک کن ببین حال نویسنده اگه خوبه ما رو هم در جریان بزارمرسی😔😔😔

لی لی
4 سال قبل

فقط میتونم بگم متاسفم
با این کار نویسندتون مخاطب سایتتون دیگه نیستم اسکول کردین مارو از طرف ما به نویسنده بگین مهم تریت بخش هر کاری شعور اون کاره

باران آرام
4 سال قبل

واقعا این کار درسته؟؟ دوستان پارت جدیدی نیست .همین؟؟؟؟؟ چرا پاسخگو نیستید حداقل باجسارت باشید بگید رمان رفته چاپ دیگه پارت گذاری ندارید آخرت بی مسئولیت هستید ادمین

Yas
4 سال قبل

واقعا نمیتونید جواب مارو بدید با نویسنده صحبت کنید

سایه
4 سال قبل

تو این قرنطینه بشین بنویس
تا نفرین کرونایی نکردیم😡

بینام
4 سال قبل

یه خبر خوب اینکه نویسنده امروز پارت گذاشت ساعت ۵ صبح!!!!!

Naghme
پاسخ به  بینام
4 سال قبل

کجا پارت گذاشته؟ تو تلگرام؟

Eli
4 سال قبل

آدمین عزیزم ممیشه لطف کنین پارت جدیدی اگه اومده مارو درجریان بزارین من اگه از حرص این رمان دیوونه شدم یا مردم خونم میفته گردن شما 😌😌😌
مرسی عزیزم ما منتظریم زودتر مارودرجریان بزار🤗🤗😁

Naghme
4 سال قبل

ادمین پارت جدید و بزار دیگه

sky
پاسخ به  Naghme
4 سال قبل

میشه خواهشا یه نفر لینک تلگرام این رمان رو بده؟پلیـــــــــــــــــــز

Eliii
4 سال قبل

پارت هاخیلی طولانی نیست اصلا اتفاق خاصی هم نیوفتاده…
نمیدونم نویسنده الان که دیگه درگیری هاش کمتره و حداقل سرکار نمیره چرا حداقل چندتا پارت جدید نمی نویسه؟!!!

sky
پاسخ به  Eliii
4 سال قبل

Eliiعزیز اگرشمالینک کانالشو دارید خواهشا بگید.

sayan
4 سال قبل

نویسنده پارت جدیدچندتاگزاشته اماچنلشوخصوصی کرده احتمالادمینم واسه همین نمیتونه پارتاروبزاره

sky
پاسخ به  sayan
4 سال قبل

اقا توروخدایه نفر لینک تلگرامشو بده😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

kokoo
4 سال قبل

باقی این رمان چی شد الان😐

لیلی*
4 سال قبل

سلام؛ لیلی ضربعلی هستم، نویسنده طابو. توی کانال شخصی ام هم عرض کردم به دلیل قرارداد با نشر صدای معاصر، موظفم قصه رو فقط توی کانالم ادامه بدم. همون جا هم خطاب به شما و یک سایت دیگه گفتم تا یک هفته آینده از روی سایت حذف کنین؛ شما بدون اجازه من ت مثل طابو رو اینجا قرار دادین، خیال می کردم خبر ندارین که این کار چقدر می تونه به قصه آسیب بزنه که داخل کانال گفتم و نخواستم مستقیما بهتون اخطار بدم!
پارت ها رو از روی سایت حذف کنین وگرنه علی رغم میل باطنی ام مجبور می شم از نشر بخوام برای فی*لت*رینگ سایت اقدام کنه.
برای مخاطبای عزیزی که از طریق این سایت با طابو آشنا شدن هم حاضرم لینک کانال رو براتون بفرستم که به دستشون برسونین. این مدتی که حذف نکردین رو هم می ذارم به پای اینکه پیام داخل کانال رو ندیدین؛ امیدوارم خوشبینی ام رو فاسد و بلا استفاده نکنین.

sanaz
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

لیلی جان میشه لینک رو بفرستی یا اسم کانالت روبگی ما عضو شیم

مرجان
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

سلام میشه لطفا لینک کانالتون بفرستن 😣😣😣

پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

لینک تورو خدا

مبینا
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

خب لینک کانال شمارو از کجا پیدا کنیم؟

Mahi
پاسخ به  مبینا
4 سال قبل

عزیزم لینک کانالتو نمیذاری؟

Rimas
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

لینک لطفا🙁

avin
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

لیلی نازنین میشه لینک کانالتو بدی؟

نفس
پاسخ به  avin
4 سال قبل
معصومه
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

دوستان کسی لینک کانال لیلی جان رو داره؟ لطفا برامون بزاره

Hana
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

لیلی جان میشه لطفا لینک کانالت رو بفرستی تا عضو بشیم

Mina
پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

لطفا لطفاا لینک مانال رو بزارین

پاسخ به  لیلی*
4 سال قبل

بابا شاید یه بدبختییییییی نتونه تلگرام نصب کنه
بعد این انسان بدبختتتتتتت باید چیکار کنه

N....z
پاسخ به  لیلی*
3 سال قبل

ببخشید میشه آدرس کانال رو بزارید ماهم دنبال کننده رمان شما هستیم

دسته‌ها

100
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x