رمان نیمه گمشده پارت 37

4.4
(7)

🫀⛓️قبل خوندن پارت موزیکو پلی کنین⛓️🫀

 

💔🥂چند سال بعد 🥂💔

 

✨ فلور ✨

آرکا همونطور که میکروفونو به لباش نزدیک میکرد ، با اون صدای بم جذابش استارت آهنگو زد :

_ دیگه تکست نده بم ، بذا بگذره بره …😊🖕🏿

بگو اکسمه بش، اینجوری بهتره بیب ! ..:)

بلافاصله بعدش ، من ادامه دادم :

+ دیگه تکست نده بم ،بذا بگذره بره.. 🖐😏
بگو اکسمه بش ، اینجوری بهتره بیب..:)

اینجوری بهتره بیب , اینجوری بهتره بیب.. .

اینجوری بهتره بیب …:))))

آرتا مث همیشه ، بی روح و سرد شروع به خوندن کرد :

_ آره شاید بهتره نمیشه که یک شبه… 🙄🚫

اینم مثله مستیه باید بگذره بپره!..😓🖤

الان تو این دستشویی منتظر تکسِ تو:)😅🖕🏿

رفیقامم اون بیرون؛خر و پی حسه نو…😏🖐

الان که خوابیدی تو بغلش😴🔮

دنیا واست قد دو نفره!..😅💔

اگه اتفاقی گوشیتو دید👀📱

عشقم دلت اصن شور نزنه🖐💜

بهش بگو اکسمه بگو خلِ پسره 😄🖕🏿

لابد بازم مس بوده 🎼🥂

رو گذشته ها چت زده😪🍂

منم نمیدونم چنده ساعت 🤺🤔

چند ساعته تو فکرتم😅🖐

با این گلا گر میگیره 😏🤟🏿

چیزایی داشتیم بین هم🙃🍂

شدیم عینه هم خودهایی تا به خودخوری🖕🏿😓

چه ساده ما همو پیدا کردیم 🚶🏿‍♀️🔮

چه سخته بخوایم گُم کنیم.😪🖐

آرکا دستشو گذاشت رو شونه ی آرتا و خیره به جمعیت رو به رو ، ادامه داد :

_ دیگه تکست نده بم بذا بگذره بره ..🖐🍃

بگو اکسمه بش اینجوری بهتره بیب🙄💔

نفس عمیقی کشیدم و خوندم :

+ دیگه تکست نده بم بذا بگذره بره 🚶🏿‍♀️✨

بگو اکسمه بش اینجوری بهتره بیب👫🍃

اینجوری بهتره بیب , اینجوری بهتره بیب..:))

اینجوری بهتره بیبی..😄🖕🏿

آرکا پر قدرت لب زد :

_ دیگه تکست نده 🚫🖕🏿

نمیکنم بِیبی چکت…🙃🖐

وقتی که اِنقدر سردم که …🖤💤

دستام تو دستات نمیشه چِفت👫💔

امشب برنامت چیه!..:)؟

میشی تو کدوم اکیپ تِلِپ؟😅🤔

خودتو لوس کن براش 🤤😏

اما اون دلو نمیده بت 🙂🚫

ولی من سوخت دادم 😄🔮

تو گاز دادی رفتی😏🖕🏿

اون چشمات واسم 👀…

دیگه یادمم نکن🙅‍♂️😪

فکر کن که ایدز داشت یادم 😅🍂

من …🖐💔

هنو همون لجباز گُهم که …

ادا اطواراتو نمیفهممش😊🤔

باهات هم مهمونی نمیام 🙅‍♂️🖕🏿

جلو دوستات هم نمیخندم بت😪🖐

لج همینه ، نمیخوام بدی هی قول بم دیگه🙅‍♂️🚶🏿‍♀️…

نمیخوام دستمو بگیری 😏🖐

وقتی شدم مثِ یه مُرده بی حس 🙃💔

الان هم کِیفت کوکه ، میخندی عشقت اونه👀👫

اگه بینمون دو صفحه فاصلست …

دستِ تقدیر رو اسپِیس بوده😓🙂

سارا با صدای گرفته ، شروع به خوندن کرد :

_ دیگه حرفشم نزن …

نخواه معذرت ازم😏🖐

نه بعد رفتنم…:)))🚶🏿‍♀️💔

میده مغزِ رَد همشو 🚫🖕🏿

دستت الکی ، دست من🙌…

میگذره هفته لش فقط.. .

آرکا نفسشو محکم بیرون فرستاد و خوند :

_ دیگه حرفشم نزن 💔🖕🏿

نخواه معذرت ازم💤🚫

دیگه حرفشم نزن 😊🖕🏿

نخواه معذرت ازم 🖤🥂

پس …

نفسی کشید و ادامه داد :

_ دیگه تکست نده بم ، بذار بگذره بره..😊🖕🏿

بگو اکسمه بش ، اینجوری بهتره بِیب😴🚫

میکروفونمو بالا گرفتم و خوندم :

+ دیگه تکست نده بم ، بذار بگذره بره😅👀

بگو اکسمه بش ، اینجوری بهتره بیب🙂🔮

سارا با صدایی که ولومش لحظه به لحظه پایین تر میرفت خوند :

_ دیگه تکست نده بم..🚫📱

بذا بگذره بره..🚶🏿‍♀️🥂

دیگه تکست نده بم💤🖤

بذا بگذره بره..:)))

بعد اجرا هر چهارتامون دستامونو گذاشتیم رو شونه همدیگه و در مقابل تشویقای جمعیت ، به نشونه احترام خم شدیم …
از جلوی چشم جمعیت رد شدیم و از پشت پرده قرمز رنگ ، بعد تشکر از تشویق کردنای بچه ها رفتیم تو اتاق مخصوص خودمون …

آرکا ــ هوففف خسته شدم

سارا و آرتا سری به نشونه آره تکون دادن و هر کدوم یه بطری آب برداشتن
یه بطری واسه آرکا بردم و درشو باز کردم
گذاشتم بین لباش و دادمش دست خودش …

لبخند محوی زدم و رفتم تو فکر
اگه سارا و آرتا ازدواج میکردن باید اسم بچه شونو میذاشتن آرتین
اسم قشنگی بود …
حیف ، بچه ی خودم … .

به خودم که اومدم با آرکا تو ماشین نشسته بودم و دستامون چفت هم بود …

ــ عشق من چطوره؟
خیلی قشنگ خوندی

+تو قشنگ تر …

رسیدیم جلوی خونه ، ماشینشو پارک کرد …

※※※※※

ــ خوشگله با ما ازدواج نمیکنی؟

نگاه غمگینمو به چهره خندونش دوختم …
حرفایی که تو دلم بود رو به زبون اوردم ، دیگه سخت بود تحملشون …
وسط حرف زدنام ، بغضم ترکید …

+ارکا …
تا همین الانشم که پام وایسادی ، نشونه مرد بودنته
چند سال از اون ماجرا میگذره
چندین بار رفتیم دکتر ، گفته شما بچه دار نمیشین
آرزوی هر مردیه که بچه داشته باشه!…
الان تو 30 سالته ، منم فقد به عنوان رل باهات موندم تا وقتی نامزد داشته باشی ، ازدواج کنی …
بعد اونم به عنوان همکار …

اخمی کرد و کنارم نشست

ــ کدوم احمقی گفته من بچه میخوام؟
الان دقیقا هشتاد و سومین باریه که دارم ازت خواستگاری میکنم جواب رد میدی گند میزنی به حالم!
من به غیر تو هیشکیو نمیخوام ، تو ام به خاطر خودت میخوام
چون عاشقتم میخوامت ، پا پس نمیکشم

اشکامو پاک کردم و با صدایی که هر لحظه بالا تر میرفت گفتم

+خسته نشدی؟
خسته نشدی از اینکه برا وا دادنم شبا مستم میکنی؟
خسته نشدی از بی مِیلیم واسه رابطه؟

منو کشید تو بغلش و دستشو تو موهام حرکت داد …

ــ اگه میبینی شبا مستت میکنم میبرمت اتاقمون واسه اینه که میل نداری
واسه اینه که فکر میکنی دیگه بچه دار نمیشیم
واسه اینه که فکر میکنی من ازت بچه میخوام
فلور …
من فقد خودتو میخوام ، خودِ خودت!
پس لطفا دیگه حرف بچه دار شدنو نزن پیشنهاد منم قبول کن!

⛓️سارا️⛓️

چندمین پیک بود؟
چهار؟
پنج؟
یا بیشتر؟

دستی بین موهام کشیدم و سرمو به پشت خم کردم رو صندلی

ــ کم بخور از اون کوفتیا ، هر شب برنامت همینه
میوفتی رو دستم

+تخصیر توعه
چن روزه از سگ بدترم …
با هر آشغالی شبتو صب کردی دم نزدم ، تو ام برنامت همینه
حالام نگو کم بخور …

چشمام بسته بود ولی نزدیک شدنشو از صدای قدماش حس میکردم

دستشو گذاشت رو پیشونیم

ــ تب داری کم کصشر بگو برا من
برو بکپ تو اتاقت

پوزخندی زدم ، چشمامو باز کردم و دستشو پس زدم
سوئیچ ماشینمو برداشتم و رفتم بیرون …

 

🫀Arta🫀
🫀Sara🫀
🫀Felor🫀
🫀Arka🫀

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان نمک گیر

    خلاصه رمان : شاید رویا…رویایی که باید به واقعیت می پیوست.‌‌…دیگر هیچ از دنیا نمی خواست…همین…!همین که یک دستش توی حلقه ی…
رمان کامل

دانلود رمان طومار

خلاصه رمان :     سپیدار کرمانی دختر ته تغاری حاج نعمت الله کرمانی ، بسی بسیار شیرین و جذاب و پر هیجان هست…
رمان کامل

دانلود رمان سدم

    خلاصه: سامین یک آقازاده‌ی جذاب و جنتلمن لیا دختری که یک برنامه‌نویس توانا و موفقه لیا موحد بدجوری دل استادش سامین مهرابی…
رمان کامل

دانلود رمان جرزن

خلاصه : جدال بین مردی مستبد و مغرور و دختری شیطون … آریو یک استاد دانشگاه با عقاید خاصه که توجه همه ی دخترا…
رمان کامل

دانلود رمان شب نشینی پنجره های عاشق

خلاصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: شب نشینی حکایت دختری به نام سایه ست که از دانشگاه اخراج شده و از اون جایی که سابقه بدش فرصت انجام خیلی…
رمان کامل

دانلود رمان آچمز

خلاصه : داستان خواستن ها و پس گرفتن هاست. داستان زندگی پسری که برای احقاق حقش پا به ایران می گذارد. دل بستن به…

آخرین دیدگاه‌ها

دسته‌ها