نویسنده:★النا★
از خواب بیدار شدم . اه لعنتی باز خواب موندم .
حالا خوبه کلاسا آنلاینه یه بهانه ای جور میکنی
حضوری بود باید قبر خودمو میکندم
سریع گوشی رو برداشتم و رفتم تو سایت کلاس مون .
دوست عزیز خلم الکس بهم پیام داد:
کجایی تو دختر بیا دیگه به فنا رفتی تو
گفتم باشه اومدم انقدر مخمو نخور
توی کلاس یه چی چرت و پرت برای اینکه معلم
حضورمو بزنه نوشتم و به درس گوش دادم
یه دفعه معلم صدام زد .
یه لعنت به بخت خودم فرستادم و مجبور شدم
صدامو باز کنم
به خاک رفتی آرتمیس الان ازت سوالایی میپرسه که
تاخیرتو تلافی کنه . تنها درسی که ازش متنفرم همین زبان اسپانیاییه
الکس بهم پیام داد: دخترحواست باشه خواستی من هستم کمکت میکنم
در جوابش یه دمت گرم نوشتمو معلم ازم شروع کرد سوال پرسیدن
به لطف الکس تونستم جواب بدم یا نه هیچی حالیم نبود .
پسر خوشتیپ کلاسمون که دخترای کلاس جونشون رو برای
حرف زدن با اون رو میدن بهم پیام داد:
_سلام . چطوری وروجک . خوب در رفتی ها
_سلام خوبم تو چطوری ؟ وای نگو آدرین پدرم در
اومد خوب شد الکس بود
_ ممنون منم خوبم .
_از کشته مرده هات چه خبر امروز کدوم برات خودکشی کرد
_وای وای نگو ، دیگه اصلا حال و حوصله ای برام نذاشتن
دم به دیقه تو پی وی می خوان مثلا مخ بزنن . الان که کارا مثلا داره
از عشق من میسوزه
ایموجی خنده گذاشتم و گفتم کمک خواستی هستم بخوای
سرشونو شیره بمالی دوست دختر یا نامزد داری
_ فک نکن نفهمیدم میخوای خودتو بهم از این راه بچسبونیا!!
_بابا من کی خواستم که خودمو بهت بچسبونم که .
تو که خودت میدونی من یکی دیگه رو دوست دارم
_ از پسر خوش شانسی که تو دوسش داری چه خبر
_ زیاد ازش خبر ندارم خودت میدونی زیاد نمیبینمش
فعلا که رفته مثل اینکه بیمارستان که کار رو دارن یاد
میگیرن فک کنم جراحی هستش
_ دختر حیف تو نیست اینکه خودش اصلا نمیدونه تو
دوستش داری بعدم ازدواج میکنه و تو میمونی و یه دل عاشقی
که هیچوقت نمیتونی اون رو بدست بیاری ، تو تا کی
میخوای منتظرش بمونی حداقل برو بهش بگو دوسش داری
که حداقل شانست رو امتحان کرده باشی .
_ والا چی بگم نمیدونم اوف. من برم الکس بهم پیام داده الان جواب ندم
جنگ جهانی پنجم میشه .
_به الکس بعدا بگو کارش دارم
_ اوکی خدافظ
_خدافظ
ببینم این الکس چی میگه تا سرمو نزده
_ آرتی . آرتی . آرتی . آرتی
_ چته دیوونه ؟
_ یکی از بچه ها پارتی امشب میخواد بگیره میای؟
_ کی؟
_ خواهر آدرین ، آندریا