پاییزه خزون پارت ۱۹

3.6
(5)

 

پاییزه خزون

_بهتون نمیاد ادم گوشه گیری باشید؟
_نیستم
_ولی رفتارتون عکسشو نشون میده خانم ساحل
_الان من فاز شمارو درک نمیکنم اوکی اصن من گوشه گیرم که چی مثلن؟
_عصبی نشو داریم حرف میزنیم باهم
هوفی کردمو گفتم
_ببخشید من یکم تند رفتم
سرمو بین دستام گرفتمو چند تا نفس عمیق کشیدم الکی به این بنده خدا پریدم .
_آهنگ اروم بخش و قشنگیه
_اره رضا بهرام کلن همه آهنگاش قشنگه و موده
_پس خواننده مورد علاقتونه
_تقریبا
_خوبه ،خانم ساحل ؟؟
به سمتش برگشتمو سوالی نگاهش کردم
_میتونم یه سوال بپرسم ازتون البته اگه نگید به شما چه
_بفرمایید

_ چی اینقد آشفتتون کرده ،چرا اینقد له و نارحتید!؟
_دکتری یا مشاور؟
_این ربطی به سوالم داشت؟
_اره
_تو فک کن دکترم
صورتمو با شدت به سمتش برگردوندم
_دکتری؟؟؟؟
_خوب مگه چمه ؟دکترم قاتل که نیستم.،
_اخه من فک نمیکردم دکترا این شکلی باشن
_عه دکترا چه شکلین
_راستشو بگم؟
_بگو
_کچلِ و تپلِ و کوتاه
_این چیزی که داری میگی شبیه بابا بزرگ خدابیامرزم بود.
خندم گرفت وقتی دید خندیدم انگار دستش باز تر شد و سعی کرد راحت تر باهام معاشرت کنه
_میتونم ساحل صدات کنم؟
سرمو تکون میدم
_ببین ساحل من میخوام کمکت کنم ،حالت بهتربشه از این پیله ای که برای خودت ساختی در بیای
_من حالم خوبه نیازی به کمک کسی ندارم
_عه چقد فکر کردی به این نتیجه رسیدی؟دختر من این همه سال درس نخوندم که نتونم حال و هوای قلب آدمارو از چشاشون نخونم …

جوابی به تیکش نمیدم
_ببین ساحل جان اگه بخوای میتونیم باهم ارامشو به زندگیت برگردونیم ،من شغلم ،رشتم تمام حرفم با آدماییه که با اینجور مسائل تو زندگیشون روبه روهستن
_ممنون ولی گفتم که من نیاز به کمک کسی ندارم
_اوکی باشه ،حداقل شمارتو بده داشته باشم شمارتو ،ایدی اینستاتم بده ،باهم در تماس باشیم هر موقع حالت خوب نبود بهم پیام بده
سکوت کردم ،جوابی نداشتم به حرفاش بدم نمیدونم کاره درستی بود یا نه ولی شمارمو با ادرس اینستامو دادم بهش .
_خوب من از شغلم گفتم تو نگفتی شغلت چیه رشتت چیه؟
_من رشتم مدیریت مالی ،دانشجوعم الانم کنارش زبان آلمانی تدریس میکنم.
_آفرین چقد فعال
_ممنونم
_چند تا خواهر برادر داری ؟
تا اومدم جواب بدم گوشیم زنگ خورد سمیرا بود با یه ببخشید تماسو وصل کردم
_سلام آبجی خوبی ؟
_سلام عزیزم، کجایی …خونه زنگ میزنم جواب نمیدی؟
_با مهسا اینا اومدیم کوه
_عه خوب کاری کردی عزیزه دل خواهر مراقب خودت باش
_مرسی عزیزم
_کاری نداری
_فداتشم خداحافظ
تماسو که قطع کردم جواب سوال آرمینم دادم
_فک میکنم مهسا همه چیو کف دستت گذاشته دیگه نیازی به گفتن نباشه
_گفتن هر کی مزه خودشو داره ..
میخواستم بگم تا حالا بهت گفتن شبیه خیارشوری ،ولی روم نشد و به جاش گفتم
_یه خواهر بزرگتر از خودم و یه برادر بزرگتر از خودم
با لبخند گفت
_عه چه خوب..
_شما چن تا خواهر برادرید؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
رمان کامل

دانلود رمان اقدس پلنگ

  خلاصه: اقدس مرغ پرور چورسی، دختری بی زبان و‌ساده اهل روستای چورس ارومیه وقتی پا به خوابگاه دانشجویی در تهران میزاره به خاطر…
رمان کامل

دانلود رمان زمردم

  خلاصه : زمرد از ترس ازدواج اجباری به پسرخاله اش پناه می برد، علی ای که مردانگی اش زبان زد است و دوازده…
رمان کامل

دانلود رمان انار

خلاصه : خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
atena
2 سال قبل

نویسنده جان یکم زیادتر بنویس

آیدا
2 سال قبل

ممنون

mehr58
2 سال قبل

عالیه

mehr58
2 سال قبل

زیباست .ولی پارتها کمه

دسته‌ها

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x