رمان دلباخته پارت 218 4.3 (97)

۱ دیدگاه
        پوست از سرش می کَنَد، می دانم. صدای شیرین می آید.   – اردلان؟ کجایی مامانی؟   کم مانده بالا بیاورم. اردلان دستپاچه و هول زده…

رمان دلباخته پارت 214 4.6 (91)

۱ دیدگاه
      نفس می گیرد و صدایش در گوشی می پیچد.   – من باید الان بفهمم! نباید زودتر بگی ذلیل مرده! خیر سرم ابجیتم، نیستم! خاک تو سرت…

رمان دلباخته پارت 212 4.6 (99)

۱ دیدگاه
  ابرو در هم می کشم، مثل خودش. وسط حرفش می پرم.   – کی همچی حرفی زد؟! من بخوام زن بگیرم دلیلش ترحم و دلسوزیه بنظرت!   برای لحظه…