رمان انرمال

رمان آنرمال پارت ۳

بدون دیدگاه
          به سمت دررفتم اما قبلش با لحنی تند و عصبانی گفتم:     -مطمئنم بخاطر این اخلاق گندت تو عمرت حتی با یه دختر هم…
رمان انرمال

رمان آنرمال پارت ۲

بدون دیدگاه
        خونسرد و لش و بیخیال جواب داد:     -که من سایز سینه هاتو بفهمم و مثلا حشری بشم     متعجب به این موجود عجیب…
رمان انرمال

رمان آنرمال پارت ۱

۳ دیدگاه
  از آموزشگاه که زدم بیرون احساس کردم مایع گرم و رقیقی از بدنم بیرون اومده و تو لباس زیرم جمع شده. این احساس فقط وقتهایی به من دست میداد…