رمان ماتیک پارت ۱۸۷ 4.3 (80)

۳ دیدگاه
    هم زمان سوگول با سینی چای وارد شد و اخترخاتون آرام جمع را ترک کرد   ساواش کنار گوشش غر زد   _ اصلا کارت درست نیست دخترخانم…

رمان ماتیک پارت ۱۸۶ 4.5 (152)

۹ دیدگاه
    وارد خانه که شدند لادن ناخواسته اخم کرد   خانه‌ی عمه‌ی شوهرش بود و او تا به حال دعوت نشده بود!   ساواش زنگ را فشرد و لادن…

رمان ماتیک پارت ۱۸۴ 4.5 (138)

۴ دیدگاه
    ساواش لبخند زد   بچه ها با شدت بیشتری خندیدند   سرهای همگی سمت لادن برگشته بود   ساواش با لبخند ساندویچ را گرفت و روی صندلی لادن…

رمان ماتیک پارت 183 4.4 (145)

۱ دیدگاه
      _ لیست گروه‌بندی های ارائه رو بیارید واسم امتحان بمونه تایم بعدی   صدای اعتراض ها بلند شد   ساواش نگاهی به لیست کرد و بی توجه…

رمان ماتیک پارت ۱۸۲ 4.2 (134)

بدون دیدگاه
      بی حال روی صندلی کنار پنجره نشسته و با خودکار بنفشی از ست خودکارهایی که ساواش خریده بود روی صفحه اول کلاسورش خطوط درهم میکشید   ضعف…

رمان ماتیک پارت ۱۸۱ 4.4 (302)

۳ دیدگاه
    قاشق را با حرص در کاسه پرت کرد و بلند شد   _ سوپتو میخوری یک ربع دیگه برمیگردم نخورده باشی میریزم تو حلقت دارو داری ، نخوری…

رمان ماتیک پارت ۱۷۹ 4.6 (267)

۴ دیدگاه
    لادن به سختی لب زد   _ من … چرا اینجام   پرستار با نگاهی معنی دار نگاهش کرد   _ خودتو خسته نکن بری بخش روانشناس معاینه‌ات…

رمان ماتیک پارت ۱۷۸ 4.5 (158)

۴ دیدگاه
    **   سرش تیر‌میکشید و پیشانی اش نبض می‌زد   صدایی در گوش هایش پشت سرهم تکرار‌می‌شد   صدای دخترانه ای که با شیطنت کلمه استاد از دهانش…

رمان ماتیک پارت 177 4.5 (227)

۱۸ دیدگاه
    درد با شدت تا گردنش پخش شد و صدای فریاد متعجب نگهبان بلند شد هی چکار میکنی دیونه؟؟ شانه هایش را گرفت و هول شده عقب کشیدش خواست…

رمان ماتیک پارت 175 4.4 (167)

۵ دیدگاه
    ضربان نداره زانوهای ساواش لرزید احساس کرد ضربان قلب او هم قط خواهد شد مرد بدون هیچ اضطرابی  با  جدیت  رو به او دستور داد راهنمایشون کنید بیرون…

رمان ماتیک پارت 174 4.5 (169)

۲۲ دیدگاه
    به یاد نمی آورد   شاید زمان بالا رفتن پله ها آن هارا گم کرده بود ، شاید…   مگر مهم بود؟ دخترک نفس نمی‌کشید!   سمت خیابان…