رمان ماه تابانم

رمان ماه تابانم پارت ۱۴ 4.7 (14)

۱ دیدگاه
      همینجوری عین مجسمه ایستاده بودم جلوش و نگاهش میکردم. صداشو شنیدم : خانم کوچولو قصد نداری بری کنار بلکه رد شم؟   وای آرومی گفتم؛ آروم جا…