رمان مادمازل پارت ۸۴ 4.6 (24)

۳ دیدگاه
          دیگه توان کش دادن این میخوام و نمیخوامهارو نداشتم. باید کارو یه سره میکردم چون تهش مشخص بود. اینکه خودم با کسی ازدواج کنم که…

رمان مادمازل پارت ۸۲ 4.6 (25)

۱ دیدگاه
      مامان با حالتی نگران نگاهم کرد و بعد آهسته پرسید:     -میدونی اینکارو بخاطر کی کرده؟     ایستادم و نفس عمیقی کشیدم.خوب میدونستم چون، خودش…

رمان مادمازل پارت ۸۱ 4.4 (29)

۳ دیدگاه
      صدای جیغ مامان سکوت سنگین خونه رو شکست. باورم‌نمیشد نیکو خودکشی کرده باشه و اونا اینو متوجه نشده باشن. تند تند بالا رفتم و گفتم:   -صدبار…

رمان مادمازل پارت ۷۹ 4.7 (21)

۱ دیدگاه
    * نیکو *     مایوس و ناامیدرور شدن رستارو نگاه میکردم. غم گیر کرده بود تو گلوم. لبهومو ازهم باز کردم و گفتم:     -رستا…ر…رست…رستا فرزام…

رمان مادمازل پارت ۷۶ 4.3 (30)

۴ دیدگاه
      خیلی آروم جواب دادم:   -نمیدونم …چرا همچین سوالی میپرسی؟     مستقیم به صورتم خیره شد.نگاه هاش از اون جنس نگاه ها بود که پر از…

رمان مادمازل پارت ۷۵ 3.9 (32)

۱ دیدگاه
    لبخند زد و اومد به سمتم. با کمی فاصله کنارم نشست و نگاهی به تخته شاسی و بساط طراحیم انداخت. آراز از وقتی نامزدی من با فرزام بهم…

رمان مادمازل پارت ۷۴ 4.5 (24)

۱ دیدگاه
        داد زدم:   -ربطش اینکه که چون تو خواهرشو ول کردی اون هم ارتباطشو بامن قطع کرد…. دیگه رهام بی رهااااام…..میفهمی؟ رهامی که واسه رسیدن بهش…