احترام نظامی گذاشتم «سرهنگ ما از طریق این دختر میتونیم خشایار رو دستگیر کنیم ،وقتی بتونیم جایگاه خشایار رو بگیرمُ بشم دست راست حشمت میفهمم با کیا مراوده داره،محموله ها…
سحر:سلام آقا حسین ما کارمون تموم شد منتظرتونیم ممنون خداخافظ. +الان میاد. _راستی سحر به مادر جونت گفتی میرم پیشش چیزی نگفت اشکال نداره که چند روزی مزاحمش بشم…