رمان نیهان پارت 20

رمان نیهان پارت 20

۱۶ دیدگاه
دوستان این پارت اصلاح شده  داخل آسانسور کشیدش و اون یکی کت و شلواری همراهش رفت. در هنوز بسته نشده بود که دستی به علامت خداحافظی تکون داد. در بسته…
رمان خان پارت 74

رمان خان پارت 74

۲ دیدگاه
  🌸گلناز من فقط از پشت پنجره نگاهشون میکردم دو ساعتی تو اشپزخونه حرف زده بودن و الان فائزه داشت بدرقش میکرد که بره و بعد بدو بدو اومد سمت…
رمان نیهان پارت 19

رمان نیهان پارت 19

۱۰ دیدگاه
  *گلاره از دستشویی بیرون اومدم و چراغ‌و خاموش کردم. مرتضی بچه رو بغل گرفته بود و غرقش شده بود. با مکث صداش کردم. چرخید و با لبخند گفت: اِ…
رمان خان پارت 73

رمان خان پارت 73

۵ دیدگاه
  گلناز 🌸مخمخه داشت دیوونم میکرد.. فائزه رفته بود بالا وسایل امیرو بگرده منم پایین طرحارو کامل میکردم که صبح براشون بفرستم.. سرم از درد داشت میترکید خدایا امیر که…
رمان نیهان پارت 18

رمان نیهان پارت 18

۱۸ دیدگاه
  نزدیکش شدم و کنارش نشستم. باتعجب نگاهی به من انداخت و بعدش به علی نگاه کرد. به پسر کناری علی اشاره ای زد و اون زیر بغل علی رو…

رمان نیهان پارت 17

۴ دیدگاه
  _ وای حسام یه کمکی بکن. حسام: زشتک دست منم پره غر نزن برو. با خستگی راه رفتم و نزدیک ماشین دیگه کم مونده بود جان به جان آفرین…
رمان خان پارت 72

رمان خان پارت 72

۴ دیدگاه
  گلناز 🌸من خودم عصری آماده شدم و با تاکسی رفتم بیمارستان.. اولش میخواستم به امیر نگم خودم کارمو کنم و برم اما بعد دیدم نمیشه ممکنه بعدا بفهمه و…

رمان نیهان پارت 16

۵ دیدگاه
  زیر چشمی می پاییدمش! بین گفتن و نگفتن مرددبود من من کرد و در آخر چشماش و بست. بدون فوت وقت یکسره گفت: ببخشید حسام باور کن اونا مال…
رمان نیهان پارت 15

رمان نیهان پارت 15

۱۶ دیدگاه
  علی: نمی تونم آراس آراس: خری دیگه برو بشین مخ این دختره رو بزن تا از دستت نرفته. استیکر خنده ی علی عصبیم کرده بود. آراس: چته؟ علی: زدم…
رمان خان پارت 71

رمان خان پارت 71

بدون دیدگاه
  گلناز 🌸دو روز بعد میدونستم الان فائزه فریبرز رو کشیده کنار و داره بهش میگه منم که منتظرو دستپاچه .. دو ساعتی گذشت تا بلاخره سر و کله ی…