رمان لیلیان پارت ۴۰

بدون دیدگاه
          ” علیرضا ”   هر چه تماس می‌گیرم، جواب نمی‌دهد. دلم به شور می‌افتد و با خودم فکر می‌کنم شاید به خانه‌ی خودمان برگشته. اما…

رمان رخنه پارت ۱۰۳

۱ دیدگاه
    دیدم رفت نشست توی همون ماشینه و یکم بعد پیاده شد …اطلاعات پلاکش رو بردارشتم باورت نمیشه اگر بگم مال کی بود. مشت حافظ دقیقه روی بوق ماشینش…

رمان سرمست پارت ۹۰

بدون دیدگاه
      ~ماهد~   وسط پذیرایی ایستادم و بادقت تا جایی که دید داشت، خونه‌رو از نظر گذروندم. – چرا سرپایی پسرم؟ بیا بشین برات یه چیزی بیارم بخوری.…

رمان اردیبهشت پارت 119

۳ دیدگاه
    دستش بالا اومد و با خشونت نشست میون موهای آرام … آرام از درد و ترس پلک های خیسش رو روی هم فشرد . فراز ادامه داد :…

رمان 52 هرتز پارت 11

۳ دیدگاه
(کلونیا) +دانشگاه شروع شده دیگه باید بریم ــ یعنی چی باید بریم؟من تازه خواهرمو پیدا کردم! با نگاهم جوابش را میگیرد و باشه ای میگوید *** ناچار روی صندلی رو…

رمان مادمازل پارت ۵۶

۱ دیدگاه
      سرعت ماشین رو خیلی کم کردتا وقتی که نگهش داشت.خیلی خیلی مسخره بود برام.من اصلا دلم نمیخواست ازش جدا بشم حتی وقتی ماشین رو نگه داشت تا…

رمان اردیبهشت پارت 118

۳ دیدگاه
  بدجوری دلم هوس … و ناگهان صدای مجید با صداش ادغام شده … توی فضای سنگینِ خونه پیچید … . – سالام ! می خواستم تلفنی باهات حرف بزنم…

رمان در مسیر سرنوشت پارت ۵۳

بدون دیدگاه
هیچ جونی برام نمونده….دراز میکشم رو تشک….احساس میکنم تنم کوره ی آتیشه…..سرم داره میترکه…چهره ی خونی مرده جلو چشامه و هیچ جوره نمیتونم به چیز دیگه ای فکر کنم…. نمیدونم…

رمان لیلیان پارت ۳۹

بدون دیدگاه
        کنار یک‌دیگر در ماشین جای گرفته‌ایم. کمی از مسیر را رفته و سکوت میانمان را می‌شکند و می‌گوید:   – چرا ناراحتی لیلیان؟   شیشه را…

رمان رخنه پارت ۱۰۲

۱ دیدگاه
    – بگو به جان آوا داری راست میگی؟! آه که نقطه ضعفم رو بهتر از خودم می دونست. – تو حال دیدی چیزی رو ازت قایم کنم؟ اعتماد…

رمان اردیبهشت پارت 117

۳ دیدگاه
      ناگهان مثل کسی که جریان برق از تنش عبور کنه … از جا پرید ! فراز برگشته بود ! نگاه تندی به ورودی سالن انداخت … و…

رمان وارث دل پارت ۶۰

بدون دیدگاه
      مامان دستی گذاشت روی بازوم با چشم های گرد شده گفت‌ : تو برای چی گریه می کنی دخترم!!؟ این بچه اروم شد حالا تورو باید اروم…