رمان اردیبهشت پارت 116

۵ دیدگاه
      ارام به سرعت وسط حرفش پرید: : – واقعاً این کارا الزم نیست ! چیز مهمی نبود ! نگهبان یک لحظه مکث کرد … و بعد پرسید…

رمان لیلیان پارت ۳۸

بدون دیدگاه
      محبوبه‌خانم ساکت شده و دست از جیغ زدن برداشته. حاضر و آماده میان سالن پذیرایی با نگار ایستاده‌اند. مهدی ه متوجه سکوت ناگهانی اطراف شده که صدایش…

رمان رخنه پارت ۱۰۱

بدون دیدگاه
        – کم حافظه شدید …سهرابم.   سهراب …سهراب …سهراب … چند بادی این اسم توی ذهنم اکو شد تا تونستم به یاد بیارم. کم حافظه نبودم…

رمان اردیبهشت پارت 115

۲ دیدگاه
        پسر جوان پله ها رو دونا یکی کرد خیلی زود به روف گاردن رسید … آرام هم پشت سرش رفت . یک لحظه سر جا ایستاد…

رمان مادمازل پارت ۵۵

۱ دیدگاه
        شاید حق با اون باشه! شاید خانواده ی من به این آسونیا رضایت ندن من با اون ازدواج کنم اما نسبت به اون من خوشبین بودم…

رمان وارث دل پارت ۵۹

بدون دیدگاه
        -…باید بیدار شی حس خوبی بهت دارم ببین من خوب اینطور ادمی ام یه ادم ریلکس و بی احساس مرده و زنده موندن کسی چندان برام…

رمان اردیبهشت پارت 114

۳ دیدگاه
      آرام گفت این کار درست نیست در شان شما نیست ! مجید بالاخره عربده کشید : – در شأن من نیست ؟! … پس در شأن کیه…

رمان در مسیر سرنوشت پارت ۵۱

۸ دیدگاه
_ باید قول بدی به کسی چیزی نگی که من بهت گفتم…. با کف دست محکم به پیشونیش میکوبه و با حرص میگه: بخدا الان یه بلایی سرت میارم…لعنتی بگو…

رمان 52 هرتز پارت 10

۴ دیدگاه
(آدا) +من .. من متاسفتم اما .. مادرم خیلی برات ایمیل میفرستاد ، نامه میفرستاد حتی چند سال پیش اومد جلوی در عمارت خالت ولی در رو واسش باز نکردن…

پاییزه خزون پارت 81

بدون دیدگاه
با جدیت به امیر خیره شدمو گفتم   _چیکار کنم امیر ،نمیتونم کسیو جز ساحل تو خونم تصور کنم ،بیتارو نمیخوام …. چنگی به موهام زدم گفتم   _راه حل…

رمان لیلیان پارت ۳۷

بدون دیدگاه
        متعجب و‌ پرسوال نگاهش می‌کنم و آرام می‌گوید:   – اما خب، فکر نکنم شوهرت خیلی ازت راضی باشه عروس خانوم!   به آشپزخانه می‌رود و…

رمان رخنه پارت ۱۰۰

بدون دیدگاه
  . دست و پاهام یخ زده بود استرس تمام وجودم رو داشت م یبلعید . جواب ها ی مرسده هر کدوم از قبلی سنگین تر براش تموم میشد .…