رمان خانم معلم پارت11 سال پیش۵ دیدگاه طناب دار و که دور گردن فرزاد انداختن دستم و دور گردنم فشار دادم. احساس خفگی میکردم. هق هق مردونه حاجی بابا اونم وقتی که…
رمان مرواریدی در صدف پارت ۱2 سال پیشبدون دیدگاهمرواریدی در صدف ژنرا :عاشقانه،معمایی،مذهبی خلاصه: پارسا نیک نام، بازپرس سابق دادگستری، مردی که در برهه ای از زندگی پر تلاطمش به خواست و در واقع خواهش پدرش (حسین…
رمان سودا پارت ۱2 سال پیشبدون دیدگاه💬 خلاصه : دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا…