رمان جادوی سیاه پارت 35

4
(10)

&& الیس &&

دستامو با عصبانیت مشت کردم و حرصی گفتم :

+ من نمیتونم این دختر رو تحمل کنم ایلیاااد …
همین الان از اینجا میریم ! … .

خنده ی کوتاه و عصبی ای کرد و بعد با چشمایی ریز شده ، به طعنه لب زد :

_ چی؟! …
بریم!؟ … .

سرمو محکم به نشونه ی اره تکون دادم که اخم غلیظی کرد و گفت :

_ میشه چرت گویی رو بس کنی آلیس؟! ..‌.
دقیقا تو مشکلت با کلارا چیه که نمیتونی باهاش کنار بیای؟! … .

پوزخندی زدم …
هع ، اقا رو باش … تازه میگه مشکلت چیه ! …
با نفس نفس و خشم لب زدم :

+ چرا باید اصلا اون بیاد توی بغلت …
چرا با تو اینقدر راحت و صمیمیه انگار صد ساله همو میشناسین!؟ … .
چرا اصلا اونقدر با تامی و افشین صمیمی نیس ولی با تو …

پرید بین حرفم و لب زد :

_ وایسا ببینم ، منظورت از زدن این حرفا چیه؟! … .

نفسمو محکم بیرون فرستادم و گفتم :

+ منظورم اینه این دختر فقط میخواد با این کارا پیش تو دلبری کنه ، من یه اصلا حوصله ی دردسر ندارممم …
پس بیا بریم … .

اول یکم ساکت بهم زل زد …
در اخر با زدن یه پوزخند ، تلخ و دلخور لب زد :

_ یه باره بگو که بهم بی اعتمادی دیگه …
دست شما درد نکنه الیس خانوم ، واقعا درد نکنه …

اهی کشیدم …
بهش نزدیک شدم و با حلقه کردن دستام دور گردنش ، لب زدم :

+ نه …
من به تو بی اعتماد نیستم ولی …
ولی خب مَرده و احساساتش دیگه …
من ، من میترسم از دستت بدم ایلیاد …
میفهمی؟! …‌ میترسم … .

نفسشو آروم بیرون فرستاد …
دستاشو گذاشت دو طرف پهلو هام و لب زد :

_ زیادی داری حساس بازی در میاری …
آخه فدات شم ، تو تا ابد جای خودتو توی قلبم داری ! …
تو ، ملکه ی قلبمی …
کلارا ، واسم مثه ساراس …
تو هم یکم این اخماتو وا کن و بشین باهاش حرف بزن …
ببین چه دل مهربونی که نداره …

ساکت و دلگیر بهش زل زده بودم که بوسه ی کوتاهی روی لبام نشوند ، نگاهی به اطراف انداخت و بعد اروم گفت :

_ یه چیزی بگم ، بین خودمون میمونه؟! ‌… .

چشمامو اروم و به نشونه ی اره باز و بسته کردم که همونطور که با انگشت اشارش ، روی لبم دست میکشید گفت :

_ تامی ، عاشقه کلاراس …

ابروهام از تعجب بالا پریدن …
با بهت لب زدم :

+ ت … تو مطمعنی؟! … .

شونه ای بالا انداخت ، حلقه ی دستشو دورم تنگ تر کرد و لب زد :

_ نه ، مطمعن نیستم ولی خب …
حدس میزنم اینطور باشه … .

چشمامو ریز کردم و پرسیدم :

+ چطور مگه؟! …

همونطور که دستاشو روی پهلوهام بالا و پایین میکرد ، جواب داد :

_ اون به راحتی میتونس کلارا رو بخاطر سوزوندن کلبه ، بکُشه ولی اینکار رو نکرد …
در عوض دخترونگیشو ازش گرفت …
من خودم یه مَردم و بخاطر همین تونستم دلیل اینکارشو پیدا کنم …
دوستش داره ولی حتی به روی خودشم نمیاره …
یه جورایی در تلاشه تا به خودش القا کنه که نه ، اینطور نیس … ولی دقیقا همینطوره …
اون پرده ی کلارا رو زد ، تا اینطوری بتونه یه جورایی صاحابش شه …
ولی حالا ، به گوه خوردن افتاده …
چون کلارا با تنفر خاصی باهاش برخورد میکنه ! …
به خودمم گفت …
کلارا بهم گفت ازش متنفر شدم ‌.‌..

با ناراحتی لب زدم :

+ خب حالا چی میشه؟! … ‌

لبخند ریزی زد و گفت :

_ سارا میتونه این مشکل رو حل کنه …
سارا ، خیلی خوب تو این کارا وارده …
باهاش حرف میزنم تا بره پیش کلارا و باهاش درد و دل کنه …
شاید کلارا هم تانی رو دوست داره ولی داره نقش بازی میکنه ازش متنفره …
هوممممم؟! …

نفسمو محزون بیرون فرستادم و جوابی ندادم …
خدایا منو ببخش ، چه فکر بیخودی ای در موردش میکردم ! …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 10

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
66 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
atena
atena
2 سال قبل

تامی غلط کرده عاشق کلارا شده ها پسره بیشور عوضی من جای کلارا بودم مردونشو جوری میکشیدم ک تا عمر داشت دیگ فکر رابطه نمیکرد😂😂😂😂

Sni
Sni
پاسخ به  atena
2 سال قبل

چقد ملایم میدونی من وحشیم همین ک از اتاق اومدم بیرون میرفتم سر تامی رو جدا میکردم… هعی🚶🏻‍♀️سارا یکم وحشی بازی دربیار ترخدا😂

Sni
Sni
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

کصشره اه من قبول نمیکنم پرده اس دا یه غشا مثلن نباشه چ گویی میخاد بخوره بیخی باو

Elena .
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

خلاصه بگم میگه قبول نداره
پرده هست
یه غشایه دیه
مثلن نباشه چه گوهی میخواد بخوره؟

Elena .
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

چشومم😂

atena
atena
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

نه من اگ سرشو جدا کنم ک زود میمیره باید جلو چشام جون بده

Varesh .
پاسخ به  atena
2 سال قبل

آتناجون خشن شدی😂
بنده خدا😂

atena
atena
پاسخ به  Varesh .
2 سال قبل

خشننن بودممممممممم😂😂😂😂

atena
atena
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

چی نوچ نوچ

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂😂😂آتنا دهنت سرویس
خیلی خوبی تو لعنتی

atena
atena
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

جووووون میدونستم خیلی خوبم ولی بازم مرسی ک یاداوری کردی😂😂😂😂😂

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂😂😂😂😂😂😂😂نه من راضی نمیشم گوز بخوری

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

جونت سلامت عزیزم این چه حرفیه اخه اصلن من شکر خوردم

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂😂خواهش میکنم💖

atena
atena
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

فلورررر داشتیم از این حرفا؟من دیگ قهرممم باهات

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

از وقتی باهات اشنا شدم دلمو باختم بهت دیگ بی جنبه شدم هییی با دلم چیکار کردی لنتیی

Helya
Helya
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

اوففف😂
آتنا و فلور
آیدی شادتونو بدین🥲

ایرین
ایرین
2 سال قبل

یا خدا .چرا این قدر خشن.😂😭😂

atena
atena
پاسخ به  ایرین
2 سال قبل

کی خشنه؟

Helya
Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

عرررر😂💖دلتنگم شدینااا
الان من به معنای واقعا دارم تخمه میشکونم😂😂😂
از دست اون ارسلان چندش راحت شدم😂😂😂😂

Helya
Helya
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

😂ایشالا ی تریلی از روش رد میشه بقیه رمان هم اسمشو نمیبینم😂

Helya
Helya
2 سال قبل

😂تامی عشقه
اوف هاپوعه

atena
atena
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

انگار هاپو دوس داری؟
نظرت چیه زنم بشی؟من هاپوامااا

Sni
Sni
2 سال قبل

ها اسمم ثناست چیزه… پابجی دارین ؟! 😂🚶🏻‍♀️

Helya
Helya
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

😂لامصب ننویس sni
هر وقت اسمتو میبینم میگم سن ایچ و دیگر هیچ😂
ن من ندارم
ولی فیری فایر دارم

Sni
Sni
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

جررررم😂

Sni
Sni
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

تنکیو
بازی کنیم دیگه😏😂

Helya
Helya
2 سال قبل

یعنی دهنت😂😂😂
کل عالم و آدم زنتن😂😂😂داداش چندتا چندتا میزنی

atena
atena
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

نه دیگ من تورو میخام فلور خاهرمه سارا هم ک نخاس زنم شع تو موندی

Sni
Sni
پاسخ به  atena
2 سال قبل

من میگیرمت نگران نباش

atena
atena
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

شوهرتو میخوری زن منو میگیری فهمیدیییی؟؟؟

atena
atena
پاسخ به  atena
2 سال قبل

نوچ تو تاج قلبمی مگ میشه کسی جاتو بگیره عروسکم

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂😂دهنت آتنا

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂😂😂جون
منم قصد ادامه تحصیل دارم ولی شما بیاین برای خواستگاری دختر عمه هام ببینن سکته بزنن😂😂😂😂

atena
atena
پاسخ به  Helya
2 سال قبل

من به این خوشگلی خاستگاری هر ادمی نمیرم😂😂

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂😂😂لعنتی جاذاب

ایرین
ایرین
2 سال قبل

کلا همتون خشنید.😂😭😭😭
ارام باشید فرزندان من😂😭😭😭

Sni
Sni
پاسخ به  ایرین
2 سال قبل

جرررر این فقط تلاش میکنه اوضاع رو آروم کنه😂😂😂

ایرین
ایرین
پاسخ به  حساب کاربری حذف شده
2 سال قبل

من شیطون رو هم درس می دم .
بچه خوبم بریده 😭😭😭😭😭

ایرین
ایرین
پاسخ به  Sni
2 سال قبل

خدایش بده. به مولا که😭😭😭

atena
atena
پاسخ به  ایرین
2 سال قبل

خشن بودنووو عشقههه😂😂😂😂

Helya
Helya
پاسخ به  atena
2 سال قبل

😂جووووون

ایرین
ایرین
2 سال قبل

نح خشن خوشم نمی یاد.
اروم😂😭😭😭😭😭😭

atena
atena
پاسخ به  ایرین
2 سال قبل

نوچ من با خشن بود زیادی حال میکنم😈

66
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x