رمان دیوونه های با نمک پارت ۱۳

4.8
(4)

بسم الله الرحمن الرحیم
نویسنده : سیده ستاره قاسمی
رمان دیوونه های با نمک پارت۱۳

  • عه این همون دختره است که آرتین گیره سرشو بهش داد البته با اکیپشون اومده بود
    آرتین متوجه نگاهای من شد و رد نگاهم رو گرفت
    °•ویانا•°
    با حرف ارغوان زدم زیر خنده ولی با خنده کسی که از در وارد میشد کلا خندیدن یادم رفت برگشتم سمت صدا که با چشمای اون پسره آرتین رو به رو شدم
    با صدا کردن یک نفر هر سه نفرمون به خودن اومدیم برگشتم دیدم یه خانومه
    حتما رل یکیشونه
    هه رل اون یکی کجاست؟😐
    من کی تا حالا اینا برام مهم شده بودن؟
    البته بماند کی میخواستم کراش بزنم روت اما خودت نخواستی برو بمیر 😐🚶🏻‍♀همون اول هم گفتم همچین پسر جذابی باشی و رل نداشته باشی😐
    دختره : سلام
    اون دوتا : سلام خوب هستید
    و به سمت میزشون راه افتادن
    امیرسام : اتفاقی افتاده ویانا ؟
    من : نه بیخیال
    °•♡•°
    روز ماهم با هزاران بدبختی گذشت بعد از این که رفتم خونه جریان رو برای الین گفتم و بعد هم خوابیدیم
    صبح با صدای موبایلم از خواب بیدار شدم یعنی نشدم
    الین : این میو میو رو قطططططع ککککن
    من : مگه گربه است؟
    الین : هر خری مثل تو هست واسم مهم نیست
    دکمه اتصال رو فشاردم😕: صدای ویهان تو فضا پیچید از روی اسپیکر برداشتمش
    و گفتم : هوم؟
    ویهان : علیکم سلام
    من : سلام خوبی؟
    ویهان : ممنون خواب بودی؟
    من : بابا کاشففف از کجا فهمیدی؟
    ویهان : کوفت
    من : آره خواب بودم کار داشتی؟
    ویهان : دارم کلی درمورد بهسا تحقیق میکنم ای کاش همه چیز رو بفهمم
    من : میدونی ما که این همه سال نتونستیم آدمت کنیم حتی سربازی که همه رو آدم میکنه تورو آدم نکرد خدا کنه جناب سرهنگ بتونه آدمت کنه خب من برم آماده بشم برم دانشگاه
    ویهان : خداحافظ خنگ خانواده و خاندان
    من : بسلااااامتتتت
    دوسال بعد
    °•ویانا•°
    واییییی بعد کلی سختی قراره برم شهر خودمون برای تحصیل خدایا شکرتتت
    با ذوق وارد خونه شدم
    من : سلام
    با خودم گفتم الین رو اذیتش کنم یا سلام کوتاه و نا امید کننده دادم
    الین : تورو خدا بگو چیشد ؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. شمارش آرا 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
1 سال قبل

سلام خسته نباشی عزیزم
رمانت موضوع جالببی داره فقط خیلی تند تند جلو میری
و اینکه با امید به بقیه رمان ادامه بدهـ
و لطفا پارت بزار و وقفه ننداز

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x