صبحونمو که خوردم همه وسایلمو جمع کردم و از
پاریس زدم بیرون …
اینجا که نبود!
مطمئنم عمارت نرفته پس چرا وختو تلف کنم ؟!
با انگیزه زیادی که من داشتم حتما پیداش میکردم
به قلبم قول داده بودم …
قلبی که شاهزاده خودشو گم کرده بود و بی قرار میکوبید …
مقصدمو مشخص کردم
“شهر مارسی”
تا رسیدم اونجا غروب شده بود و منظره جالبی به وجود اومده بود تو اون شهر قشنگ!
ولی من وختی واسه این کارا نداشتم … .
باید میگشتم و پیداش میکردم
🫀🍃🫀🍃🫀🍃🫀🍃🫀🍃🫀🍃🫀🍃
نگاهی به ساعت مچیم انداختم …
ساعت 3 نصف شب شده بود !.. .
شهر کوچیکی بود و زود همه جا رو گشتم اثری ازش نبود … .
یه دفتر کوچولو خریده بودم برای خاطره هام
که بعدا به آرسام نشونش بدم …
رفتم هتل و خستگی در کردم …
“8 آگوست سال 2021
همه جا رو دارم دنبال تو میگردم و بی صبرانه منتظر دیدارتم عشق من … .
امروز شهر مارسی رو گشتم ولی اینجا نبودی
خیلی دلم میخواد زود تر پیدات کنم و بهت یه حقیقتایی رو بگم
خیلی عاشقتم …
خیلی زیاد! ”
نوشتمش تو دفتر و رو تخت ولو شدم چقد زود خوابم برد … .
♡✓آرسام✓♡
دیروز پاریسو گشتم و امروزم شهر مارسی …
پیداش نکردم و نمیدونم الان حالش خوبه یا نه …
رفتم تو هتل
دفتر کوچیکی که با خودم آورده بودمو باز کردم و شروع کردم به نوشتن … .
“8 آگوست سال 202
یه حسی بهم میگه همینجایی… کنار من !
درست کنار منی…!
من نا امید نمیشم …
یه روز پیدات میکنم ، بهت قول میدم:)♥
سخته یه تیکه از وجودتو گم کنی و هرچقدر
بگردی دنبالش… نشه ، نتونی پیداش کنی
انگار .. انگار اون آدم سابق نمیشی !
یه چیزی این وسط کمه برات …
و این یه حس عذاب آور همیشگیه ملکه من!
امروز شهر مارسی رو گشتم ولی ندیدمت …
مقصد بعدیمو هنوز مشخص نکردم ولی امیدوارم همونجا پیدات کنم…
عاشقانه میپرستمت ، شاهزاده قلبم!”
✓♡راوی♡✓
آرسام و دلوین همه ی شهر های فرانسه رو گشتن
همه اروپا رو گشتن و مقصد بعدیشون قاره آسیا بود …
اولین کشوری که هر دو انتخاب کردن جایی نبود جز “ایران”
♡✓آرسام✓♡
یه سال گذشت و من هنوز خبری از دلوین ندارم …
ماموریت عقب افتاده به خاطر نبودن من و دلوین و الان بچه ها خیلی قوی تر و اماده تر شدن …
یه موتور گرفتم و حرکت کردم سمت شهر های مختلف حضورشو کنارم حس میکردم
نمیدونم چرا همش فک میکردم اون کنارمه .. همینجاس !
“دو روز بعد”
دو روز گذشت و من تو تهران میگشتم دنبال دلوین و حواسم بود شاهین هیج غلطی نکنه …
نزدیک عمارت قبلی دلوین بودم و لبخند محوی رو لبام شکل گرفت که رفته رفته پر رنگ تر شد
حس منم همینطور …
هر روز قوی و قوی تر میشد نسبت به وجود دلوین تو تهران …
گوشیم زنگ خورد و شماره آرژان رو صفحه نمایان شد …
تو این یه سال خیلی عصبی شده بود …
خیلی !
هر روز ازم میپرسید دلوینو پیدا کردم یا نه …
تماسو وصل کردم و صدای عصبیش تو گوشم پیچید …
ای جونم .داره پیداش می کنه .خوبه خوبه
عجب بازویی داره آدم دلش می خواد گازش بگیره ❤️😂
همینو بگووو😍😂
🤣🤣دیوووث
بله دیگه بایدم عصبی باشه آرژان خان وقتی یه ساله دلوین فرار کرده بایدم عصبانی باشه 😎😎😈😈
شادم رو حذفیدم 😢
😭🥲واییی چرااا
هعییی …
دیروز بحثم شد با خانوادم …
لجشون اومده ، گفتن شاد رو بپاکم 😕
واسه عمین دیروز اصلا سرحال نبودم …
با سردرد خوابیدم 😪
😅دیگه تو شاد نمیتونیم بچتیم 😪
عر عر عر آرسام بده من برمممممم
😂ب من آرژانو میدی؟
جوووون دست و دلباز کی بودی تووو؟!🤔😂
خودم دلوینم😂اراسامم بده
😂😂😂😂من خودتو میخوام فلور
🤣🤣🤣دست جیییغ هوراااا😂😂😂
فقط خودم و خودتت 😎😂
سلام .
به تو هم سلامی بکنم .😂
رمان تو نیز خوشگل است 😘.همین گونه ادامه بده 😍.مسیو 🌹
😂😂😂دهنت سرویس فلووور …
منم دیگه تا دو پارت دیگه تموم میشه این جلد از دستم راحت میشید ایشالله 🙃
یعنی چیییی از دستم راحت میشیدددد
نمیخوامممممم
باششششش
شادم ک پاک کردی😢
😂😂اره دیگه شادم ندارم کلا راحت میشید 🤣
هیچی دیگه ، رمانم تموم شه بای تا ابد 😅
😂😂فعلا که هنوز این جلد چهارش مونده 😪😓
بعدش اگه خدا بخواد یه رمان مینویسم با ژانر فقطططط طنزززز😋😂
اسمشو میخوای چی بزارییی؟! …
من واسه امسش خیلی گیر کردم 😕
😐اون وقت اسمش اینه بعد ژانرش طنزه؟!🤣🤣🤣
جرررررر🤣🤣🤣
🥲باز نصب میکنی؟
فکر نکنم 😪
یعنی دهنت سرویس 🤣🤣
این دلوین و چرا اینقدر اسکل کردی حاجی خو میرفت عمارت بعدم ارسام میومد اییییییی خدا بهم میرسیدن خلاص
😐😖💔
اخخخخخ حاجی فشارو افتاد 🙂💔😂
تو این فصل رو تموم کن .لا اله الاالله.
😂😂😂
عععع ، قبول نیستاااا …
منم تلافی میکنم تا یه سال دیگه جلد ۴ رو نمیزارممم …
اینو تموم کردی همین فرداش جلد دو رو شروع میکنیییی😒اوکی؟!…
ععع فلووور … میکُشمتاااا …
باااید بنویسی ، بقیه رو بیخی ! … بخاطر منننن 😢
چی چی میگین شما ها 😜?
.باید هر دو تا تون فردای اون روز که جلد اول و چهارم تموم شد پارت بزارید .😎😎😎 .باید بزارید 😜😜🤪
😂😂😂اووووه …چه پر توقعععع
جدی دارم میگم .نزارید پی وی شادتون تو نظر ها هست .این قدر پیام می دم بهتون که خودتون پشیمون شید .😂😂
😶😂😂
من پارت یک رو نصفه نوشتم 😂
میگم فلور ، چند پارته دیگه مونده جلد یک تموم شه؟! …
ععععع معلومه خوشمون اومده این چه حرفیه جیگرم 😢
اصلا مگه میشه خوشمون نیاد .😜
یکم اعتماد به نفس داشته باش عشقم😂😘
😂بنویس عجگم
نترسسسسسس
تا منو دارییییییییییی
😂و منی ک دیشب از ترس خوابم نبرد چون هی فک میکردم جن میاد منو میقوله😂😂😂😂😂😂😂
حکایت این مونه ما هی میگیم نره تو هی می گی بدوش😂 .ما میگیم قشنگه بعد تو میگی ببینم خوشتون اومده یا نه .😢
حرص ادم و در می یاری عشقممممم.😡
اوهوووم 👌😢
😂جوووون
لعنتیا نکنین این کارو با ذهن منحرف من
خدیا من با ذهن منحرف این چی کار کنم .😂😂
خدایا خودت یه جوری راستش کن .😂😂😂😂😜😜