رمان قانون عشق پارت ۵

4.7
(36)

پس میدونن چی کار کردن که اینجوری دنبالم میان
توجهی نشون ندادم و با سرعت بیشتری از پله ها بالا رفتم
سرعت زیادم با اون کفش های پاشنه بلند باعث به هم خوردن تعادلم شد
به زحمت با گرفتن نرده ها تونستم تعادل خودم رو حفظ کنم
ولی دیگه دیر شده بود کنارم که رسیدن حامی با نگرانی دستم رو گرفت و گفت
حامی_رستا خوبی؟ چیزیت نشد؟
جنس نگرانیش رو دوست داشتم، خالص برادرانه بود، به دلم مینشست ولی نه العان که از دستشون ناراحتم
آراد به من قول داده بود مشروبی در کار نباشه ولی بود
آراد دستی روی شونم گذاشت و گفت
آراد_ خواهری؟ میدونم قولمو شکستم ولی به خدا نمی‌خواستم ناراحتت کنم ، از طرفی هم دوست ندارم نباشی پیشمون
نگاه پشیمونش نمیزاشت ناراحت بمونم
خواستم جوابش رو بدم، ولی صدای سامی مانع شد
سامی_چی شده؟

 

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

سامی

از لحظه ای که که نشستم دنیا باز فرست گیر آورده خودشو بچسبونه به من

همش کنارم می‌نشست، می‌گفت بریم برقصیم
خودشو یک سره می‌مالید به من
ولی من تمام حواسم به رستا بود، یه لباس مشکی بلند تنش بود، لباسش برعکس اکثر دخترا و به خصوص دنیا که لباساشون نپوشیدن اش بیشتر از پوشیدنش می‌ارزه کاملا پوشیده بود

همین که با همه ی دور و بری هام فرق داشت باعث می‌شد اینجوری جذبش بشم

سعی می‌کردم اصلا با دنیا هم کلام نشم
درسته رستا نمی‌دونه چقدر دوسش دارم ولی خودم که میدونم عاشقشم
حس میکردم یه نگاه کوچیک هم خیانت به عشقم محسوب میشه
نگاهم همچنان به رستا بود،دیدم که با عصبانیت از جاش بلند شد و به سمت پله ها رفت
پشت سرش هم آراد و حامی رفتند نمیدونستم چی شده که همشون با هم رفتن، فقط یک لحظه دیدم که رستا به خاطر سرعت زیادش موقع بالا رفتن از پله ها تعادلش به هم خورد

با سرعت دنیا رو که قصد داشت خودش رو به زور روی پام جا کنه کنار زدم و به سمت پله ها دویدم
تا چند پله ی اول رو بالا رفته بودم که رستا تونست تعادلش رو حفظ کنه
سر جام ایستادم و نفس حبس شدم رو آزاد کردم، نفسم که بالا اومد آروم آروم از پله ها بالا رفتم بهشون که رسیدم فهمیدم چی شده ولی با این حال پرسیدم
_چی شده؟
آراد با ناراحتی به طرفم برگشت و گفت
آراد_سامی تو بیا باهاش حرف بزن شاید راضیش کردی

حامی که بهم گفت چی شده بهشون گفتم
_شما برید پایین من باهاش حرف میزنم

البته اگه حامی و آراد هم بودن میتونستم باهاش حرف بزنم ولی این یه بهونه بود واسه اینکه تنها باشیم

 

 

☆برام کامنت بزارید و نظرتون رو بگید اگر ایده ای هم دارید برام کامنت کنید ☆☆

 

♡از فردا هم تا جایی که بتونم پارت ها رو بیشتر میکنم♡

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا 36

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x