به کلید برق رساند اما چراغی روشن نشد
کم مانده بود به گریه بیفتد
بغض کرده لنگ لنگان سمت آشپزخانه راه افتاد
ظرف نمک را برداشت و با بدنی که از ترس میلرزید به دیوار تکیه داد
صدا تکرار شد و سایه کسی روی دیوار افتاد
هم زمان رعد برق زد ، خانه برای ثانیه ای روشن شد و با دیدن مردی سیاه پوش و قدبلند با تمام توان جیغ کشید
با دست هایی که لرزششان متوقف نمیشد ظرف نمک را سمتش پاشید و بلندتر جیغ زد
صدای نالهی پر درد مرد بلند شد و لادن هق هق کنان میان تاریکی سمت در دوید
پایش به گوشه موکت گیر کرد و روی زمین پرت شد اما کوتاه نیامد و چهار دست و پا خودش را سمت در کشید
درد زانوهایش اهمیتی نداشت
هر لحظه انتظار داشت دستی نامرئی مچ پایش را چنگ بزند اما در عوض صدای فریاد عصبی ساواش را شنید
_ سوختم روانی … چه مرگته هار شدی؟ آخ چشمام
با چشمان گشاد شده سمت آشپزخانه برگشت و هق هق کنان نالید
_ ساواش؟
ساواش بی توجه به او شیر آب را باز کرد
سعی داشت نمک ها را از مردمک چشمش بشوید اما فایده نداشت!
لادن مضطرب خودش را جلو کشید و با هر دو دست بازویش را چسبید
صدای گریه اش بند نمی آمد!
_ساواش … من … خیلی ترسیدم … داشتم سکته میکردم … بیا ازینجا بریم توروخدا
ساواش عصبی کنار هلش داد و دستش را روی پلک های سوزانش گذاشت
صدایش از خشم میلرزید
_ هیش … هیش ببند دهنتو چند دقیقه ببینم چه بلایی سرم آوردی
لادن چنان ترسیده بود که حتی با شنیدن توهینش هم عقب نکشید و جلوتر آمد
ساواش کلافه پوف کشید
دخترک طوری خودش را به او میفشارد که انگار قصد دارند در هم حل شوند!
بدنش داغ شده بود
از صورتش آب میچکید و لادن از بازویش آویزان شده بود
_ برو کنار لادن ، مگه بهت….
جمله اش تمام نشده آسمان رعد و برق دیگری زد
دخترک وحشت زده دست هایش را از بازویش جدا کرد و اینبار آویزان گردنش شد
عاصی شده چشم بست
روزها زنی لمسش نکرده بود
آخرین بار زنی را به خانه آورده بود اما نتوانست
پشیمان شد و بیرونش کرد
حال دخترک با تاپ شلوارک نازکی در آغوشش بود و میان گردنش نفس میکشید
سعی کرد حلقه دستانش را باز کند
_ ولم کن … با توام لادن
انگار نمیشنید
بدنش به شدت میلرزید
کلافه غرش کرد
_ داری عصبیم میکنی بچه
ولم کن میگم
لادن کنار گوشش نالید
_ من تنها اینجا نمیمونم
بریم خونمون…
سرد پوزخند زد
_ خونه ای وجود نداره…
انتظار نداشت اما بغض دخترک با صدایی بلند منفجر شد
چه بلایی سرش آمده بود؟
_ من تو این خونه لعنتی نمیمونم
اگر میخوای اینجا نگهم داری باید پیشم بمونی
چرا بهم نگفتی اینجا دوتا بچه رو کشتن؟
رمان کجا پارت گذاری میشه؟
همینجا دیگه🙄