_ خونریزی دارن؟
لادن کلافه بود
ترسیده و سرگردان
_ آره
_ کجای بدن؟
_ سر و… دهن… از دهنش خون میاد
خون بالا میاره … وای خدا
_ آروم باشید خانم
آدرس دقیق بدین ما خیلی زود خودمونو میرسونم.
لادن آدرس را زمزمه کرد.
زن گفت:
_ بسیارخب لطفاً تا ما برسیم حرکتشون ندین. شما چه کارشون هستین؟
لادن سکوت کرد.
چشمانش به خون روی زمین خیره بود.
زن دوباره گفت:
_ خانم؟
صدای من رو میشنوین؟
حالتون خوبه؟
لادن آرام لب زد:
_ من زنشم…
******
بیمارستان شلوغ بود.
گوشه دیوار دقیقاً کنار تخت ساواش کز کرده بود و چنان می لرزید که هرکس میدیدتش ثانیه ای محوش میشد.
پرستاری برای تعویض سرم آمد.
نگاهی به صورتش انداخت و لبخند زد.
_ معلومه خیلی دوسش داریا!
لادن سرد پوزخند زد :
_ خیلی…
_ نگرانش نباش
الاناست که به هوش بیاد
لادن ناخواسته پرسید:
_ هیچیش نشد؟
پرستار ابرو بالا انداخت:
_ نه عزیزم جای نگرانی نیست…
فقط بخیه های پیشونیشونه و کوفتگی بدن
لادن پوزخند زد.
قرار نبود فلج شود؟
قرار نبود به کما برود؟!
_ آخه … خون بالا آورد
_ عزیزم احتمالا وقتی افتادن زبون بین دندونا مونده یا لثه هاشون به پله ها برخورد کرده.
خون مال اون بوده.
خون بالا نیاوردن
لادن زمزمه کرد:
_ چه خوش شانس… مگه نه؟!
پرستار ابرو بالا انداخت.
به نظرش دخترک حال عادی نداشت.
احتمالا فکر از دست دادن همسرش برایش ضربه بزرگی بود.
_ آره عزیزم ممکن بود خیلی خطرناک بشه
لادن پوزخند زد:
_ آره ممکنه آدم بره توی کما و وقتی به هوش میاد سه سال گذشته باشه و نتونه پاهاشو تکون بده! مثلا…
زن با تعجب نگاهی به ولیچر دخترک انداخته و سر تکان داد:
_ بله هرچیزی ممکنه…
از اتاق بیرون زد
همکارش جلو آمد:
_ اتاق هشت رو هم چک کردی؟
باید پانسمانش عوض بشه
_ نه میرم الان… فکر کنم بد نیست به پلیس خبر بدیم.
_ وا! واسه مورد تصادفی؟!
_ نه… اونی که از پله ها افتاده بود پایین
_ چرا پلیس؟
_ حس می کنم دختره مشکوک بود.
_ چون ترسیده… راننده آمبولانس میگفت تا بیمارستان از شدت وحشت می لرزید.
_ خب شاید کسی تهدیدش کرده حرف نزنه
زنگ بزن اطلاع بده بعد از چشم ما میبینن.
_ باشه
**
شانه ساواش را تکان داد.
احساس بدی داشت.
انگار در این بیمارستان همه به چشم مجرم نگاهش می کردند
کاش کسی را داشت تا با او تماس بگیرد و از این کابوس نجات پیدا کند اما هیچ کس نبود.
او و ساواش تنها بودند.
گوشه پلک ساواش پرید اما بیدار نشد.
لادن با خشونت تکانش داد و نالید:
_ هی! بیدار شو… خیلی خوابیدی … پاشو
اووف همین یکی رو کم داشتیم