رمان پسر بد پارت 40

3.9
(26)

… چند ماه بعد …

با چشمایی نم دار ، لب زد :

_ آوین ، آبجی تورو خدا یه کاری کن …
من نمیخوام آوا رو از دست بدم ، اون عشق بچگیمه …
مال خودمه ! … .

بغض گلومو گرفته بود ، دستای مردونشو گرفتم تو دستام و لب زدم :

+ من باهاش خیلی حرف زدم ، اما حرف تو گوشش فرو نمیره ! … .
بهم گفت کارن رو میخواد …
گفت به شهرام بگو من کوچکیترین علاقه ای بهش ندارم ! … .

اشکاش قطره قطره رو گونش جاری شدن …
به سختی لب زد :

_ چرا اخه؟! …
چیه کارن از من بهتره که منو نمیخواد؟! …
چیش از من خواستنی تره آخه؟! … .

دستمو جلو بردم و اشکاشو از رو گونش پاک کردم …
دستشو گرفتم و به طرف لبام اوردم ، بوسه ای رو پشت دستش کاشتم و گفتم :

+ شهرام ، داداشی تورو خدا اروم باش …
تورو خدا … .

هقی زد ، از تو جیب شلوارش کیف پولشو در آورد و چند تا ده تومنی گذاشت رو میز …
بلند شد و به زحمت گفت :

_ بلند شو بریم اوین … .

نفسمو محکم بیرون فرستادم و از جام پا شدم …
دست تو دست هم از کافه بیرون زدیم …
شروع به قدم زدن تو پیاده رو کردیم ، بعد از چند لحظه سکوت …
صدای بغض الود شهرام این سکوت زجر اور رو شکست :

_ از همون بچگی علاقه ی خاصی بهش داشتم …
اون همیشه منو داداش صدا میکرد ولی من …
من یه بار ، یه بار بهش نگفتم آبجی …
وقتی حسم خواهر برادری نبود ، چه دلیلی داشت بهش میگفتم آبجی؟! …
اون عشقم بود ، همه چیزم …
بود و نبودم ! …
دقیقا همونطور که ویلیام تورو دوست داشت منم اونو دوست داشتم …
هع ، یادم نمیره پقدر با ویلیام سر این موضوع حرف زدم …
دانشگاهی بودیم ، عصر ها به مدت نیم ساعت میرفتیم کافه و با هم حرف میزدیم …
من از اوا میگفتم و اون از تو ! …
من و ویلیام پیش هم خودمون بودیم …
نه اون غرور داشت واسم و نه من غرور داشتم براش …
هع ، حالا چی؟! …
آوا قراره دو روز دیگه عقد کارن بشه و من هیچ غلطی نمیتونم بکنم ! …
چرا؟! …
مگه من حق ندارم عشقمو واسه خودم بدونم؟! …
چرا اخه روزگار داره همش با من بد تا میکنه؟! ‌.‌..
چرا آخه؟! … .

زد زیر گریه ، اولین بار بود داشتم گریه ی شهرامو میدیدم ! … .
اون پسر تو داری بود و همیشه غماشو میریخت تو خودش ولی الان …
الان بدون هیچ رو در وایسی ای داشت اشک میریخت ! … .
طاقت نیاوردم و شروع کردم به گریه کردن …
خدایا ، این پسر حقش نیست اینقدر زجر ببینه ، آوا رو سر عقل بیار … .

&& آوا &&

لبخند جذابی زد و قدم زنان نزدیکم شد ، دستاشو گذاشت رو پهلوهام و لباشو رو لبام …
محکم و عمیق شروع به بوسیدنم کرد …
دستمو تو موهاش فرو بردم و با میل زیادی ، شروع به همکاری باهاش کردم …
اومممم ، چقدرر لباش خوشمزه س …
اسپنک خشنی به باسنم زد که موهاشو فشردم …
سرشو عقب کشید و به چشمام خیره شد ، سریع چرخیدم و بهش تکیه دادم …
دستشو از شلوار و شورتم رد کرد و به بهشتم رسوند …
تا لمسش کرد ، آهی کشیدم …
شروع به مالیدنش کرد و همزمان با دست دیگش ، سینمو گرفت تو مشتش …
آبم در اومده بود ، همیشه همینطور بود …
من در مقابل کارن زودی وا میدم …
یکم باهاش ور رفت و بعد دستشو در آورد …
دو تا سینمو گرفت تو مشتاش و فشارشو داد …
باسنمو روی کیرش بالا و پایین کردم ، راست کرده بود …
سینه هامو ول کرد و شلوار و شورتمو تا زانو پایین کشید …
مشغول وا کردن کمر بندش شد ، بعد از چند لحظه پایبن تنه ی اونم لخت شد …
خشن اسپنکی به باسنم زد و با گرفتن لپای باسنم ، از هم جداشون کرد …
یکم خم شدم و باسنمو تحریک وار روی کیرش بالا و پایین کردم ، بی طاقت کیرشو با سوراخ کونم میزون کرد و با یه فشار کلشو داخل برد …
جیغ خفیفی کشیدم که لباشو گذاشت رو لبام …
یه دستش داشت سینه هامو می مالوند ، دست دیگش با بهشتم داشت ور میرفت …
آه غلیظی کشیدم و موهامو انداختم پشت گوشم … .

&& شهرام &&

باقی مونده ی شرابا رو خوردم و لیوان پرت کردم کف آشپزخونه ، خورد به سرامیکا و شکست …
دستامو تو موهام فرو بردم و چنگشون زدم …
من همین الان آوا رو میخواستم ، باید میومد آرومم میکرد …
اون باید الان پیش من می بود نه اون عوضی …
حرصی شروع به نفس کشدن عمیق کردم …
کارن ، کارن من میکُشمت …
حرومزاده ی لاشی …
نمیزارم به این راحتی آوا رو ازم بگیری …
نمیزارم ! … .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.9 / 5. شمارش آرا 26

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
36 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
z
z
2 سال قبل

عااالی

z
z
2 سال قبل

اولین کامنت😢😂

n.b 1401
2 سال قبل

کام ۱ عالیییی بیدددد 🖤🖤🖤🖤

Asal
Asal
2 سال قبل

هییی کارن کراش بیشور مه چرا تو انقد خواستنی عوضی عالییی بوددد ساراااااا

Zahra
Zahra
2 سال قبل

شهرام وحشی میشود
خداروشکر حدسام به خاک سیاه نشست
مثل همیشه عالی💞💞😘

اتنا واحدی
2 سال قبل

اوا کیه؟!

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

یادم نمیاد…

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

مگ چند پارت مونده؟

sannaaa
sannaaa
2 سال قبل

وای من چرا برا همه اشکم در میاد؟
وای بمیرم برا شهرام وای هق 😭💔

sannnaaa
sannnaaa
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

قربونت برم لاوو 🌚😭😂💛

n.b 1401
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

جوابم رو بده اسمت چی بود برای رمان ثناااااا

sannaaa
sannaaa
پاسخ به 
2 سال قبل

جان؟
متوجه نمیشم چی میگی 😂
بعد اسمم سناس

اتنا واحدی
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

قاطی کرده ولش…😂

sannaaa
sannaaa
پاسخ به 
2 سال قبل

والا به خدا 😂😂👍🏻

n.b 1401
پاسخ به  sannaaa
2 سال قبل

ببین برای رمان ها برات یه اسم انتخاب کردم فکر کنم پانیذ بود که بهت بگیم پانی درسته ؟؟؟

Elena .
پاسخ به 
2 سال قبل

من اسممو نگفتم نه؟ 🤦‍♀️

Sannaaa
Sannaaa
پاسخ به 
2 سال قبل

نهههههه
من همون سنااااااا
من عاشق اسممممم
از اسم پانیذم خوشم نمیادددد
سنا باشهههههه

Sannaaa
Sannaaa
پاسخ به 
2 سال قبل

وای پیامم نمیاد چرااااا
من اسمم همون سنا باشه گل🌚😂👍🏻

رها
2 سال قبل

سارا اگر میشه زود زود پارت بزار

n.b 1401
2 سال قبل

آتنا جلیب جیریم بیلوی

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

هنننننننننننننننننننننننن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

n.b 1401
پاسخ به 
2 سال قبل

من قاطی الع میشم دیر ثنا دمیش دی منی د گتیر اونا بیدان مجازی اد دیه اوزونه
چی تا ادین یاریسین دان رمان دا دانیش سین دوست لارین دان

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

سن اونون اوز ادینی جتی دا اخه سن الع یازمیشدین مندع باشا توشمدیم نع دسن:/

n.b 1401
پاسخ به 
2 سال قبل

هش ساد وله گینن

اتنا واحدی
پاسخ به 
2 سال قبل

نیع نینمیشم بالا یازیخ من…

Asal
Asal
2 سال قبل

اتی خعلی کرمویی برا چی ترکی حرف میزنی و هنچنین تو رززززز

n.b 1401
پاسخ به  Asal
2 سال قبل

😂😂😂 خوب چیکار کنم ما ترک ها اگه ترکی حرف بزنیم بهتر می فهمیم چی‌ میگیم ببخشید یکم های فوحش هامون بی ادب بید بخاطله همین 🥺🥺

Sannaaa
Sannaaa
پاسخ به 
2 سال قبل

راستی رزی میگم برای رمانت اسمم پانیذ نباشهااا
همون سنا باشه چاکرتم😂😂✋🏻

n.b 1401
پاسخ به  Sannaaa
2 سال قبل

باشه بهت میگم سنی 🖤🖤🖤 قلب سیاه تقدیمت

Sannaaa
Sannaaa
پاسخ به 
2 سال قبل

چاکریم✋🏻

Asal
Asal
2 سال قبل

اتی راسش مه خعلی ترکی دوس دارم کلا هر چی مربوط به ترکها بشه رو دوس دارم هییی ترکم نیصم بدبختی ولی زنعمو هام ترکن هییی

n.b 1401
پاسخ به  Asal
2 سال قبل

اگه می خوای یاد بگیری بیا پیش خودم همینجا تو‌ همین سایت یادت میدم

Shadi
Shadi
2 سال قبل

عالیییییی ساراایییییی عالییییی عجقم 🙂🙂💜💜🫂

Shyli ♡
2 سال قبل

عههه ت هم روش کراشی
بس ک عششششق این پسرررررررر
ساری عالی بود میسی

Tina Galhe
2 سال قبل

مغخسی عشقخم ❤

36
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x