سرنوشت تلخ دریا ♥️پارت هفتم🤍

2.7
(3)

پارت هفتم

پشت در اتاقی که توش منتظرم بود ایستادم
دودل بودم که در بزنم یانه، بهم فرصت فکر کردن نداد و درو باز کرد منو داخل اتاق کشید
درو بست و رفت سمت میزش
خواستم شرایطو عادی جلوه بدم با خونسردی گفتم
_با من کاری داشتین جناب ؟
+این کی بود همراهت
جا خوردم از حرفش
به این چه اصلا
_باز تکرار میکنم که به شما مربوط نیست جناب
ایندفهه سرشو بالا گرفت
+بهت میگم این کی بود همراهت

چرا داشت اینجوری میکرد
_تو کیی اصلا من بهت توضیح بدم که کی بود، شوهرمی یا پدرمی یا مادرم؟؟..
کدومشی که بهت جواب پس بدم
اصلا دوست پسرم بود به توچه
با یه حرکت از روی میزش بلند شد سمت حمله ور شد
بازوم محکم گرفت
_ولم کن داره دردم میگیره روان پریش
سعی داشتم بازوم از چنگ اون دستاش در بیارم که محکم تر فشار داد
درسته هیچکارت نیستم ولی بدون که کی تورو زن کرده
_ با عصبانیت گفتم اره زنم کردی نه با رضایت خودم بلکه با زور
الان داری ازش سواستفاده ام میکنی
چیشد الان نمیخوای بگی مست بودم ؟
الان داری شاخ شونه واسه من میگیری
تو یه آدم کثیف که تو زندگیم دیدم بیشتر نیستی
تا به خودم اومدم پرتم کر رو مبل
خداروشکر بازومو ول کرد
نمیحواستم جلوش غرورمو بشکنم بزنم زیر گریه
رو بهم گفت
+بفهم که داری با کی حرف میزنی جوجه
به اجبار ببخشیدی گفتمو پاشدم در باز کردمو رفتم سمت راه پله
هر قدمی که برمیداشتم پاهام بی جون تر میشد
تو فکرم دنبال راهی بودم که خودمو از این شرکت راحت کنم

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

پارت های قبلی همین رمان
رمان های کامل

دسته‌ها

اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x