رمان آواز قو پارت۲

بدون دیدگاه
    چون او لیاقت دوست داشتن خواهرش را ندارد! خواهرش پاک و زیبا ست ساده و بی ریا، به دور از هر چه غل و غش و ناپاکی….! دوباره…

رمان خیالت پارت ۴

۵ دیدگاه
    پا سست کرد و درست مقابلشان ایستاد.   نگاه خیره‌اش از هاله‌ی سرخ روی صورت مرد تا انگشتانی که به جای گونه روی لبهایش نشسته بودند سُر خورد…

رمان خیالت پارت ۳

بدون دیدگاه
      -نهههه! خوشم اومد، خوب زرنگی! آقا دانا آقا دانا…   عصبی ادایش را آمد و ناغافل چنگ انداخت پشت سر دختر، دخترک که با ناله‌ای کوتاه در…

رمان پینارپارت ۶

بدون دیدگاه
      عمه فاطمه عصا را کنار گذاشت و به پشتی مبل تکیه زد.   – من ندارم شماره‌ش‌و عمه، یگانه داره. بذار بیاد می‌گم بهت بده شماره رو.…

رمان خیالت پارت ۲

۲ دیدگاه
    مگر میشد! همان موهای بلند موّاج، همان صورت ظریف استخوانی، همان لبخند زیبای غم‌زده، حتی طوسی‌های شفافش هم همان بود…   -چطوره؟ خوشگله؟ خوشت اومد؟ خودم که عاااشقش…

رمان خیالت پارت ۱

۱۸ دیدگاه
    *خیالَت       -اینبارم بهم بخوره، رگم‌و می‌زنم…   غمگین نگاه کرد، با بغض…به دخترکی که زیر پایش مشغول پر کردن جام عسل بود.   -به خدا…

رمان پینارپارت 1

۱ دیدگاه
              چمدانش را پشت سرش می‌کشید و نگاهش روی پارچه‌ی مشکی رنگ وصل شده بر سر در خانه‌ی پدری‌اش خیره ماند.   از اینکه…
رمان شیطان یاغی

رمان شیطان یاغی پارت 170

بدون دیدگاه
🔥شیطان🔱یاغـــی🔥: #پست۵۳۹   افسون سر بالا انداخت. -من بدون تو هیچ جا نمیرم…! -بچه نشو افسون… اینجا بودنت فقط من و بیشتر عذاب میده چون دستم بسته اس… پس بهتره…

رمان مفت بر پارت ۷۹

    #p281     پاتند میکند سمت لباسشویی…     کوروش گفته بود لباس هایش آنجاست…   تن عریانش از سرما می لرزید…   تنها چیزی که دم دستش…

🖤✨️

۵ دیدگاه
سلام چطورید؟ آقا من بلاخره برگشتم میدونم خیلی طولانی شد و قرار نبود آنقدر طولانی پیشتون نباشم اما یه سری مشکلات پیش اومد که نشد بیام پیشتون الان پر قدرت…

۴ دیدگاه
  امیدواریم در سال جدید مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سنبل خوشبو مثل سیب خوش رنگ و مثل سکه با ارزش باشید   عید نوروز…