رمان شاهرگ

رمان شاهرگ پارت103

۳ دیدگاه
    تصورش برای رعنا در مورد مردی که می‌دانست به تعداد تارتار موهای سرش با زنان در ارتباط بوده است دور از ذهن نبود. -خب؟ چرا این و به…

رمان شیطان یاغی پارت 195

بدون دیدگاه
  دستش روی شیشه مشت شد… دو موجود کوچک و ریزه میزه که از کف دست بزرگتر بودند… آنها هم مثل مادرشان زیر یک سری شلنگ و دستگاه بودند که…

رمان شالوده عشق پارت346

بدون دیدگاه
    -اون دختره‌ی کله زرد چی؟ گندم چی؟! بعد از مکثی طولانی با سری پایین افتاده زمزمه کرد: -فکرش از سرم بره بیرون. سکوت میانمان جاری شد و من…
رمان از کفر من تا دین تو

رمان از کفر من تا دین تو پارت 321

۲ دیدگاه
    #سامانتا…سمی نفس.. دم و بازدم… دم.. بازدم.. هوف…. خدایا عجب تورنومنتی بود. تن سستم و تکیه به دیوار داده و از در فاصله میگیرم. هر لحظه منتظر خروش…

رمان آواز قو پارت۲

بدون دیدگاه
    چون او لیاقت دوست داشتن خواهرش را ندارد! خواهرش پاک و زیبا ست ساده و بی ریا، به دور از هر چه غل و غش و ناپاکی….! دوباره…

رمان پینارپارت 1

۱ دیدگاه
              چمدانش را پشت سرش می‌کشید و نگاهش روی پارچه‌ی مشکی رنگ وصل شده بر سر در خانه‌ی پدری‌اش خیره ماند.   از اینکه…
رمان شیطان یاغی

رمان شیطان یاغی پارت 170

بدون دیدگاه
🔥شیطان🔱یاغـــی🔥: #پست۵۳۹   افسون سر بالا انداخت. -من بدون تو هیچ جا نمیرم…! -بچه نشو افسون… اینجا بودنت فقط من و بیشتر عذاب میده چون دستم بسته اس… پس بهتره…

رمان مفت بر پارت ۷۹

    #p281     پاتند میکند سمت لباسشویی…     کوروش گفته بود لباس هایش آنجاست…   تن عریانش از سرما می لرزید…   تنها چیزی که دم دستش…

🖤✨️

۵ دیدگاه
سلام چطورید؟ آقا من بلاخره برگشتم میدونم خیلی طولانی شد و قرار نبود آنقدر طولانی پیشتون نباشم اما یه سری مشکلات پیش اومد که نشد بیام پیشتون الان پر قدرت…