رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان سایه پرستو
قاصدک .

رمان سایه پرستو پارت ۸۴

پناه با دوتا دستاش آروم زد رو میز و گفت   پناه: داداشیا و آبجیا وارد چالش شدیم من و ولگا غذا میپزیم همون قورمه سبزی رو هم میپزیم…   نگاهی بهش انداختم و گفتم   – مردِ و حرفش،

ادامه مطلب »
رمان قانون عشق
Ghazale Hamdi

رمان قانون عشق پارت ۱۳

سامی   سه روز گذشته و هنوز هیچ خبری از رستا نیست   توی این سه روز هر جایی رو که فکر میکردم رفته باشه رو گشتم ولی نبود حتی خونه ی باباش هم رفتم ولی اونجا هم نبود  

ادامه مطلب »
رمان بوی نارنگی
قاصدک .

رمان بوی نارنگی پارت ۱۷۳

    دیدنش در جا خشکم کرد! پشت به من دستهایش را به محفظه‌ی شیشه‌ای دوش انتهای فضای سرویس تکیه داده بود.   با بالاتنه‌ی برهنه تنها با شلوارکی کوتاه، سرش را پایین گرفته چشم بسته بود، صدا دار و

ادامه مطلب »
رمان سایه پرستو
قاصدک .

رمان سایه پرستو پارت ۸۳

زیرانداز و دست پناه دادم   – من میرم تو تراس کار داشتی صدام کن، شاید پگاه در نبود من کنار همجنس های خودش راحتر باشه…   پناه بی توجه به حرفم متعجب به زیرانداز اشاره کرد   پناه: این

ادامه مطلب »
رمان ماتیک
قاصدک .

رمان ماتیک پارت ۱۳۷

  لیوان را پایین آورد و آرام لب زد   _ مرسی   انگشت اشاره‌ی ساواش روی لب پایینش قرار گرفت   خیسی آب را با انگشتش گرفت و آرام غرید   _ هوس کردی نصفه شب بازی کنی دخترجون؟

ادامه مطلب »
رمان شالوده عشق
قاصدک .

رمان شالوده عشق پارت ۱۷۰

این زن کسی نبود که مقابله دیگران ضعفی از خود نشان دهد. تمام عمر با حفظ ظاهر کردن هایش و چهره مبادی آدابی که به خود می‌گرفت، خو گرفته بودم و جز چندبار محدود که بیشترش هم سر جریان خودکشی

ادامه مطلب »
رمان اوج لذت
قاصدک .

رمان اوج لذت پارت ۸

ا   با مکث کوتاهی به آرومی سر تکون دادم.   _ تو برو بیرون تا منم بیام. _ میمونم ممکنه نتونی خوب درستش بکنی و دیده بشه.   نفس عمیقی کشیدم و رفتم سمت میز آرایشی. با براش و

ادامه مطلب »
رمان زنجیر و زر
قاصدک .

رمان زنجیر و زر پارت ۱۹۹

    افرا:     تا اروند بلند شد نفس راحتی کشیدم.   خیسی پاهایم هر لحظه بیشتر می‌شد و اگر کمی دیگر در اتاق می‌ماند قطعاً متوجه حال بدم می‌شد.     عجیب بود که درد خاصی وجود نداشت

ادامه مطلب »
رمان مربای پرتغال
قاصدک .

رمان مربای پرتقال پارت ۱۰۹

    سوگند با خجالت چشم هایش را می‌بندد و لب هایش را در دهان می‌کشد.   سیاوش اما برایش چشم ریز می‌کند و کوسن روی کاناپه را به طرفش پرتاب می‌کند.   – درویش کن چشم باباغوریتو… به تو

ادامه مطلب »
رمان مادمازل
قاصدک .

رمان مادمازل پارت ۲۲۰

    جمله ی  من اونقدر رک و صریح و تند بود که در لحظه دهن باز کرد داد و قال راه بندازه اما به سختی خودش رو کنترل کرد. برای من عیان بود نمیخواد بقول خودش شروع از صفرش

ادامه مطلب »
رمان سایه پرستو
قاصدک .

رمان سایه پرستو پارت ۸۲

    وراجی کردن دیگران همیشه هم بد نیست، درست مثل همین الان که ولگا ۴-۵ تا سوتی توی همین دو دقیقه صحبتش داد   قبل از اینکه پناه بخواد حرفی بزنه، من با اخمای توی توپیدم   – تو

ادامه مطلب »
رمان سایه پرستو
قاصدک .

رمان سایه‌ی‌‌‌ پرستو پارت۸۰

      آدم نمک نشناسی نبودم خوب میدونستم حمایت های امروز آرنگ هیچوقت از ذهنم پاک نمیشه…   آرنگ ماشین و روشن کرد و راه افتاد ولی ذهن من حوالی حرفش می‌چرخید که خودشو یه آدم شکست خورده میدونست…

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان موج نهم

خلاصه: گیسو و دوستانش که دندونپزشک های تازه کاری هستن، توی کلینیک دانشگاه مشغول به کارند.. گیسو که به تازگی پدرش رو از دست داده،

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان ماهی

خلاصه: یک شرط‌بندی ساده، باعث دوستی ماهی دانشجوی شیطون و پرانرژی با اتابک دانشجوی زرنگ و پولدار دانشگاه شیراز می‌شود. بعد از فارغ التحصیلی و

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان بومرنگ

خلاصه: سبا بعد از فوت پدر و مادرش هم‌خانه خانواده برادرش می‌شود اما چند سال بعد، به دنبال راه چاره‌ای برای مشکلات زندگی‌اش؛ تصمیم می‌گیرد

ادامه مطلب »
دسته‌ها