رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

جدیدترین رمان های کامل pdf
رمان های آنلاین
رمان از کفر من تا دین تو
رمان از کفر من تا دین تو

رمان از کفر من تا دین تو پارت 344

  از وقتی به خاتون گفته بودم وسایل منو سامانتا رو برای یه مسافرت چند روزه جمع کنه سروش داره مغزم و میخوره.. تا بخوام با زبون آدمیزاد بهش بفهمونم به هیچ عنوان بهش ربط نداره کجا و جرا میریم

ادامه مطلب »
رمان عروس نحس

رمان عروس نحس پارت 120

  کاناپه هایی که توماج برای خونه انتخاب کرده بود اونقدر بزرگ به نظر میرسید که میشد دو نفری روش خوابید و جا کم نیاد.   اما خاتونی که همیشه و‌ همه جا احساساتش سرکوب شده بود نمیتونست به لحظه

ادامه مطلب »
رمان آناشید

رمان آناشید پارت ۷۲

  جدیدترین سرویس طلایی که برایشان رسیده‌بود را در یکی از زیباترین‌ جعبه‌ها گذاشت. لبخندی کمرنگ کنج لب‌هایش نشست‌. از تصور این‌که بتواند شیما را خوش‌حال کند، قند در دلش آب می‌شد.   شیما در پیام کوتاهی نوشته‌بود مادرش مهمانی‌ای

ادامه مطلب »
رمان پروانه ام

رمان پروانه ام پارت 183

      نگاه احد در لحظه ای سخت شد … دندوناشو روی هم فشرد و با غیظ گفت :   – با امیر افشارا آشتی کنم ؟ … هرگز ! … می خوام سر به تن هیچ کدومشون نباشه!

ادامه مطلب »
رمان ماهرو

رمان ماهرو پارت 142

          پوزخندی زدم و گفتم   +نه بابا، نکنه انتظار داری به جای شوهرم بیام حرفای تو رو باور کنم. تویی که بد ترین کار ها رو در حقم کردی. هر چقدر تو بد بودی فرهاد

ادامه مطلب »
رمان شالوده عشق

رمان شالوده عشق پارت 361

    -تو دیگه داری ازدواج می کنی رادان زندگیت به جز من و کار جنبه های دیگه‌ای هم داره. باید به اونا هم بها بدی. مخصوصاً به احساساتت و…     -اگه بگی ازدواج نکن، نمی‌کنم!     دستم

ادامه مطلب »
رمان خانم معلم.

رمان خانم معلم پارت 160

    پشت سر هم حرف میزدم و چیزایی رو میگفتم که روی دلم تلنبار شده بود اما خیلی وقت پیش بخشیدمش . همون وقتی که از خونه ش فرار کردم و فهمیدم که چقدر عاشقش شدم.   عشق آدما

ادامه مطلب »
رمان از کفر من تا دین تو
رمان از کفر من تا دین تو

رمان از کفر من تا دین تو پارت 343

      هی پسر پاشو… لنگ ظهر شده، خجالت بکش بابا.. طرف با اون دبدبه و کبکبه با کل تیمش توی کارخونه منتظر جنابعالی اونوقت تو اینجا جا خوش کردی؟! عجبا… چنان از جا بلند میشم که سروش با

ادامه مطلب »
رمان پینار

رمان پینارپارت ۷۹

              پایین پله‌ها که رسید اردلان را با موهای خیس دورش ریخته و یک رکابی جذب و شلوارک ورزشی مشکی دید که دقیقا روی مبل مُشرِف به راه پله نشسته و مشغول حرف زدن

ادامه مطلب »
رمان گل گازانیا

رمان گل گازانیا پارت ۱۳۲

      با صدا زدنهای فرید، چشمهایش از هم فاصله گرفته و با ناراحتی به مرد نگاه کرد. – جانم؟   فرید کنارش نشسته و اشاره‌ای به چمدان ها کرد. – لباس آماده کردی تو؟ یکم دیگه راه میفتیم.

ادامه مطلب »
آهو و نیما

رمان آهو و نیما پارت 177

  حامد با غیظ نگاهم کرد. – تو اینجور فکر کن! شانه بالا انداختم. کمی در سکوت سپری شد. انگار ساسان باورش نمیشد من دیگر از او ترسی ندارم!   انگار یادش رفته بود امید از همه چیز خبر دارد

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
دانلود رمان تسلسل از شایسته_بانو

خلاصه این کتاب روایتگر ماجرای زندگی زنی است که روزگار جوانی اش در بحبوحه روزهای پیش از انقلاب رقم خورده است، آخرین فرزند یک خانواده ی متمول که با مرگ پدر و مادرش تمام ارتباطش با خانواده را از دست می دهد و در اوج جوانی با وجود 6 خواهر و برادر تنهای تنها می شود. این در حالی است فعالیت های سیاسی در سراسر کشور در حال گسترش است

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان زنانگی بصورت فایل کامل از فروغ_خوانساری

  خلاصه: دختری به اسم ترانس که به خاطر وابستگی عاطفی، که به بچه همسر اول، شوهر قمار باز و خائن و بی غیرتش پیدا کرده مجبوره باهاش زندگی کنه و زیر بار هر خفتی بره چون میترسه با طلاق گرفتن دیگه اون بچه رو نبینه.    

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان ظاهر_مغرور_باطن_شرور از کیانا_بهمن_زاد

    خلاصه گوشه ای هستم برای بودن های تو… نبودت را لمس و بودنـــت را محــــو میکنم… وقتی به غیر از من کسی را بنگری… حســــود عالم میشوم زمانــــی… کسی از تو برای خود سخن گویـــد… آری منم مردی غیرتی…مغرور…حساس…لجباز و کمی هم تخس… و اوست دختری ساده…پاک…لجباز…شرور و کمی هم ترسو… و این گونه است که داستان آغاز میشــــود… یکی بــــود دیگری هم هســـت اما روزگاری برای بودنهایمـــان

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان ماموریت_خانم_فداکار از کیانا_بهمن_زاد

  خلاصه: داستان درباره دختریه به اسم نفس که به خاطر بدهی های هنگفتی که پدرش بالا آورده مجبور میشه برای پاس کردن همه بدهی ها تن به انجام کاری بده که تمام مسیر زندگیشو تغییر میده ماموریتی که توی اون باید سعی کنه یه دختر شروشیطون و بازیگوش باشه تا طی اون باعث بشه یه نفر گذشته هاشو فراموش کنه و تغییر کنه…  

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان سپیدار_های_آشنا{جلد دوم} از فرناز_نخعی

    خلاصه: زرین و محمد خیلی دوست دارن صاحب فرزند بشن ولی تلاششون بی ثمر میمونه.. به همین دلیل تصمیم میگیرن با توجه به کتاب اسرار زمان باز هم در زمان سفر کنن تا بتونن مادر و پدر بشن.. طبق گفته کتاب باید یکی از اقوام محمد به اسم مروارید و هم دانشگاهیش‌ علی با اونا باشن.. همه آماده سفر میشن که…  

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان سپیدار_های_آشنا{جلد اول} از فرناز_نخعی

  خلاصه: زرین یه پزشک توی زمان حاله که به تازگی مادر و پدرش رو از دست داده.. مه لقا پیرزن شیرین و مهربونی که باهاشون زندگی میکرده و همه اموالش رو به زرین بخشیده.. بهش میگه تو زمان بچگی من بودی و قبل از مرگش به زرین یاد میده چطور بره به ۸۰ سال پیش.. زرین نامزدیش رو‌ بهم میزنه چون علاقه ای به نامزدش نداشته و میره به

ادامه مطلب »
دسته‌ها