رمان سایه پرستو پارت 130 5.4 (9)

بدون دیدگاه
پیشونی به پیشونیش چسبوندم. – میپرستمت. مسعود زد روی شونهام مسعود: چرا ساکتی ؟ سری به نشونه تاسف تکون دادم – بین دزدان دریایی گیر افتادم. مسعود با خنده گفت…

رمان سایه پرستو پارت 127 4 (8)

بدون دیدگاه
  با حالت طلبکار چشمامو باز کردم که دیدم توی جاده نیستیم، یا منو آرنگ مردیم و باهم اومدیم بهشت یا اینجا یه تیکه از بهشته… مه، دشت سرسبز، رودخونه،…

رمان سایه پرستو پارت 124 4.4 (8)

بدون دیدگاه
  – بد نیستم گوشیمو درآوردم بلوتوث و وصل کردم و بعد آهنگ مالیمی پلی کردم، آرنگ میدونست من توی ماشین باشم ضبط مال خودمه… به همین روند ادامه دادم…