رمان سایه پرستو پارت ۷ 4.9 (7)

بدون دیدگاه
    مارینا خانم توی سکوت به حرفام گوش میداد، می‌دونم حرف های من شاید ذره‌ای برای کم شدن این نگرانی تاثیری نداشته باشه اما حقیقته محض بود…   ولگا:…

رمان سایه پرستو پارت ۶ 4.1 (7)

بدون دیدگاه
      برای اینکه چیزی از قلم نیوفتاده باشه یه بار دیگه مرور کردم…   ماهی دودی، ماهی سفید، پرتقال، نارنج، زیتون، زیتون پرورده، ترشی، لواشک برای ولگا، سبزی…

رمان سایه پرستو پارت ۵ 4.1 (15)

بدون دیدگاه
    آموزشو مجدد براش تکرار کردم که باز صداش روی مخم خط کشید…   خانم مرادی: وااای مــمــنــونــم اســتــاد لـطـف کـردیـد!   برگشتم چشم تو چشم بهش…   –…

رمان سایه پرستو ۲ 4.2 (14)

بدون دیدگاه
    – روی سر شما دانشجوها باید چوب باشه تا درس بخونید به ۲ ساعتت داریم نزدیک میشیم آماده رفتن شو   ولگا: تو نمیخوای استراحتم بکنی؟ یه لحظه…