رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

جدیدترین رمان های کامل pdf
رمان های آنلاین
آهو و نیما

رمان آهو و نیما پارت 182

  از شنیدن صدای حامد سرم در حال انفجار بود.   نمی دانستم چطور یک زمانی دوستش داشتم و از هر زمانی برای حرف زدن با او استفاده می کردم!   – دیگه فکر نمی کنم حرفی مونده باشه! حامد

ادامه مطلب »
رمان کامل

دانلود رمان پینار بصورت فایل کامل از ریحانه_کیامری

    خلاصه چمدانش را پشت سرش میکشید و نگاهش روی پارچهی مشکی رنگ وصل شده بر سر در خانهی پدریاش خیره ماند . از اینکه بعد از ده سال در چنین شرایطی برگشته بود حس ناخوشایندی داشت . هیچ

ادامه مطلب »
رمان آناشید

رمان آناشید پارت ۷۵

    نزدیک ماشین شدند و قبل از این‌که آناشید دستگیره‌ی در را بگیرد، امیرحافظ در عقب را برایش باز کرد و خیره به نیم‌رخ آناشید که نگاهش نمی‌کرد ماند و آرام گفت:   – سلام آنا خانوم، صبحت به‌خیر

ادامه مطلب »
رمان پینار

رمان پینار پارت ۸۵

                وارد که شدند سماوات در را بست و از کمد یک پیراهن ماکسی مشکی برداشت، کشویی را بیرون کشید و بسته‌ی نواربهداشتی و لباس زیر یک بار مصرف را بیرون کشید و

ادامه مطلب »
رمان عروس نحس

رمان عروس نحس پارت 123

          حلقه که توی دستم نشست دستش رو پشت‌ گردنم گذاشت و پیشونیم رو عمیق و طولانی بوسید. میدونستم مرد من اونقدر غیرتش زیاده که جلوی چشم اون همه مرد لب هام رو نمیبوسه .  

ادامه مطلب »
رمان کامل

دانلود رمان خیال ماندنت را دوست دارم از مائده فلاح

  خلاصه: مازیار سِمت مشاور اقتصادی موسسه‌ی مالی و اعتباری را که عمویش مدیر عامل آن‌جاست بر عهده می‌گیرد. برای این‌که اعتماد بقیه‌ی اعضا را به دست بیاورد دنبال سریع‌ترین راه‌ها برای ربودن گوی سبقت از بقیه‌ی رقباست. در این

ادامه مطلب »
رمان شالوده عشق

رمان شالوده عشق پارت 363

        عروس حاضر و آماده به دنبال داماد امده بود! خدایا حتی این هم تلخی خودش را داشت!     -داره حاضر میشه یه کم دیگه میاد یعنی…     -پس اینا کجان؟ یه ساعته همه مهمونا

ادامه مطلب »
رمان از کفر من تا دین تو
رمان از کفر من تا دین تو

رمان از کفر من تا دین تو پارت 348

    اشاره به جلو زده و با خیرگی روی صورت  و چشماش میگم.. _از اونم خوردنی تر میشی.. نگاهش و ازم میدزده و روی دخترک با موی خرگوشی میشینه.. صورتش از اون بی حالی دراومده و دلنشین تر روی

ادامه مطلب »
رمان طالع ترنج
رمان طالع ترنج

رمان طالع ترنج پارت 136

        خواست حرفی بزند که لیدیا روی پنجه پا بلند شده و صورتش را آرام بوسید.   فراز به قهقهه افتاد و خواست برقصد که جلوی چشمانش سیاه شد و زانوانش خالی کردند. روی لیدیا داشت می‌افتاد

ادامه مطلب »
رمان گل گازانیا

رمان گل گازانیا پارت ۱۳۵

    غزل به آرامی دستش به ته ریش کرد کشید و لبخندی مهربان به رویش نشاند‌. – واسه چیزای الکی غصه نخور لطفاً… من خیلی بهت افتخار کردم که کاری که عقلت می‌گفت و انجام دادی، اینکه از من

ادامه مطلب »
رمان پروانه ام

رمان پروانه ام پارت 185

    ضجه می زد و دست های احد رو می فشرد … گریه هاش جگر خراش بود … اما احد چشم بست و با تمام وجود تلاش کرد بی واکنش باقی بمونه .   دستی از پشت روی شانه

ادامه مطلب »
رمان خیالت
رمان خیالت

رمان خیالت پارت 46

    بالاتنه‌ی لختش را کمی عقب کشید، با همه‌ی زوری که داشت، در مقابل سماجت‌های دخترک کم آورده بود…   – با تو نیستم مگه؟! به جا چنگ انداختن حرفت‌و بزن ببینم چه دردته؟!   مرد… یک دستش به

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
دانلود رمان پینار بصورت فایل کامل از ریحانه_کیامری

    خلاصه چمدانش را پشت سرش میکشید و نگاهش روی پارچهی مشکی رنگ وصل شده بر سر در خانهی پدریاش خیره ماند . از اینکه بعد از ده سال در چنین شرایطی برگشته بود حس ناخوشایندی داشت . هیچ وقت دلش نمیخواست برود ولی خواسته بودند که برود …چه میتوانست بکند … پسر بزرگ خانواده بود !چشم و چراغ پدر و امید مادر ….ولی دست روزگار کاری کرد که

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان خیال ماندنت را دوست دارم از مائده فلاح

  خلاصه: مازیار سِمت مشاور اقتصادی موسسه‌ی مالی و اعتباری را که عمویش مدیر عامل آن‌جاست بر عهده می‌گیرد. برای این‌که اعتماد بقیه‌ی اعضا را به دست بیاورد دنبال سریع‌ترین راه‌ها برای ربودن گوی سبقت از بقیه‌ی رقباست. در این راستا نظرش به آرام جلب می‌شود که نامزد بهترین دوستش است و به تازگی نامزدی‌شان ..      

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان رد پا از فاطمه_خاوریان

  خلاصه : ملیکا‌ دختری که برای فرار از جو خونه با کیان دوست میشه و درست شب بعد از اولین باری که به خاطر عشق و علاقه باهاش رابطه برقرار میکنه، کیان اونو پس میزنه و‌ دیگه نمی خوادش. ملیکا افسرده و منزوی میشه و از ترس اینکه خانوادش بفهمن صداش در نمیاد غافل از اینکه برادرش ماهان ماجرارو میفهمه.تا اینکه پسر جذاب و خوش صدایی سر راه ملیکا

ادامه مطلب »
رمان کامل
دانلود رمان ارمغان_یک_پاییز بصورت فایل کامل ازآوا_موسوی

خلاصه:   قسمتی از متن: _ مهیار…من می…ترسم…بغلم…کن. نفسم بالا نمی آید و نفسم به نفس هایش بند است. کمی به سمت پایین خم می شود و لب هایش تغییر رنگ داده و تیره شده. _ بغ…لم…کن. و کاش من می مردم و صدای ملتمسش را نمی شنیدم و دلم می خواهد بیخیال قوانین سفت و سخت دکتر شوم و این موضوع که ممکن است آلودگی از طریق من به

ادامه مطلب »
دسته‌ها