فروشگاه لوازم آرایشی و بهداشتی کیو فیس

رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان هیلیر
قاصدک .

رمان هیلیر پارت ۹۹

        سکوت کردم. هیچ حرفی نداشتم بزنم. دلیار آروم تر گفت:   – میدونی بعد از تو دیگه هیچ شاگردی قبول نکرده؟ میدونی مریضه؟ سرطان داره؟ میدونی چرا زندست؟ خدای من! رویین اون آدم تویی؟   آهی

ادامه مطلب »
رمان اوج لذت
رمان اوج لذت
قاصدک .

رمان اوج لذت پارت۱۵۲

  اوج لذت: شاید با دیدن عکسهاش کمی آرامش میگرفتم. صفحه گوشی روشن کردم و دیدم که چندین تماس بیپاسخ از پروا دارم. خیلی دلم میخواست صداش رو بشنوم و کمی آروم بشم، بخندونمش تا با صدای خندهش کمی تلاطم

ادامه مطلب »
رمان خانم معلم
قاصدک .

رمان خانم معلم پارت ۳۰

      سرچرخوندم و  قلبم با دیدن هرمز خان تند تر کوبید و کسی لبخندم رو از زیر روبنده ندید. انگار فرشته نجاتم رو دیدم. شبیه بچه ای که پدرش رو پیدا کرده به طرفش دوییدم و تازه متوجه

ادامه مطلب »
رمان ماهرو
قاصدک .

رمان ماهرو پارت ۵۰

          ایلهان دوباره ساکت زل زده بود بهم…     خسته شده بودم. از این همه نا امیدی…. دلم میخواست ایلهان همیشه تو اوج باشه… همون ایلهان جدی و مغرور، اما دوست داشتنی!     دلم

ادامه مطلب »
رمان الهه ماه
قاصدک .

رمان الهه ماه پارت ۱۸۷

      فکری که به ذهنش خطور میکند ضربان قلبش را رفته رفته کند میکند و…   آن شب کذایی …   آن تصادف لعنتی…     بلایی که سر ماهک آمده بود…     شدت جراحاتی که او

ادامه مطلب »
رمان طالع ترنج
قاصدک .

رمان طالع ترنج پارت ۳۹

        وقت‌هایی که شکلات صدایش می‌کرد، خوشش می‌آمد. لبخندی رو لبش می‌نشست و انگار پروانه‌ها داخل دلش به پرواز در می‌آمدند.   – من گفتم ولی منظورم اون چیزی که توی فکر تو بود، نبود.   –

ادامه مطلب »
رمان قلب عاشق
قاصدک .

رمان قلب عاشق پارت ۷۲

        خاتون و ستاره ادامه‌ی بحث را پیش می‌بردن که دو تقه به در زده می‌شود جهان داخل می‌آید   _ سلام   _ سلام داداش خسته نباشی!   _ علیک سلام مادر، بیا بشین چایی برات

ادامه مطلب »
رمان اوج لذت
رمان اوج لذت
قاصدک .

رمان اوج لذت پارت ۱۵۱

  اوج لذت: #پارت_477 گوشهای دنج و خلوت رفتیم و همزمان که حامد برای من صندلی بیرون کشید، نوید هم برای محبوبه صندلی کشید و دیدم که محبوبه چقدر هول میکرد از توجههای نوید. حامد زیر گوشم پچ زد: _

ادامه مطلب »
رمان ماتیک
قاصدک .

رمان ماتیک پارت ۱۸۴

    ساواش لبخند زد   بچه ها با شدت بیشتری خندیدند   سرهای همگی سمت لادن برگشته بود   ساواش با لبخند ساندویچ را گرفت و روی صندلی لادن گذاشت   سمت میز خودش برگشت و با تمسخر گفت

ادامه مطلب »
رمان شیطان یاغی
قاصدک .

رمان شیطان یاغی پارت ۸۹

        پاشا با حس نفس های آرام شده دخترک نگاه بالا آورد و با دیدن چشمان بسته افسون ماتش برد…     با حرص چشم بست… از خود بیخود شده بود و بوسه دخترک آنقدر او را

ادامه مطلب »
رمان روشنگر
قاصدک .

رمان روشنگر پارت ۷۱

  آرام لب کش دادم و خم شدم، لبش را بوسیدم که دست دور کمرم حلقه کرد و مرا چرخاند. چرخاندنی که قسمتی از عشق بازی‌مان بود و نمی‌دانستیم که سرنوشت بد چرخشی را برایم به دنبال داشت.   دستش

ادامه مطلب »
رمان الهه ماه
قاصدک .

رمان الهه ماه پارت۱۸۶

          _پس چرا.. برای چی یه آدم باید بخواد که به جای زندگی کردن مرگ و انتخاب کنه..؟   افسر توضیح میدهد:   _ در این مورد میشه گفت داستان کمی فرق میکنه.. این مسئله شامل

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان شاه_بی_دل

    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ چکیده ای از رمان : ریما دختری که با هزار آرزو با ماهوری که دیوانه وار دوستش داره، ازدواج می کنه. امادرست

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان آن شب

          خلاصه: ماهین در شبی که برادرش قراره از سفرِ کاری برگرده به خونه‌اش میره تا قبل از اومدنش خونه‌شو مرتب

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان پاکدخت

    خلاصه: عزیزترین فرد زندگی آناهیتا چند میلیارد بدهی بالا آورده و او در صدد پرداخت بدهی‌هاست؛ تا جایی که مجبور به تن فروشی

ادامه مطلب »

🦋🦋 رمان درخواستی 🦋🦋

    🔴دوستان رمان های درخواستی خودتون رو اینجا کامنت کنید،تونستم پیدا کنم تو سایت میزارم و کسانی که عضو کانال تلگرامم هستن  لطفا قبل

ادامه مطلب »
دسته‌ها