سرشو مطمئن تکون داد: -همون روزی بود که دستت زخمی شده بود …باید یادت بیاد که بهم زنگ زدی تا یه روپوش تمیز از کمدت برات بیارم ..اخه استین روپوشت…

مسخره است …به حدی نگران دخترش بود که یه بارم سراغی از نوه اش نگرفت …بیچاره فکر می کنه هنوز راهی برای برگشت هست زار می زد و می گفت…

-سینا؟ سرشو مطمئن تکون داد: -همون کسی که ازم گرفتیش -داری درباره کی حرف می زنی …؟ -همونی که زیر پنجولای طلایت جون داد…همونی که از بی توجهیت ..تموم کرد…

همونطور که نیم تنه ذی بالام … روی سینه اش بود و با دستاش بازوهامو گرفته بودگفت : -اتفاقا تو بی انصافی می کنی ..ادمم انقدر یخ …انقدر بی احساس…

حرفامو بهت بزنم شاید قبل تر از اینا… باید به این نتیجه می رسیدم … برگشت و نگاهم کرد…اب دهنمو قورت دادم …نفسی بیرون داد و با دادن ابروهاشو به…

-همون روزش با پدرم تماس گرفته بود و بهش گفته بود که منو می خواد و اگه اجازه بده بیان خواستگاری … پدرم وقتی قضیه رو مطرح کرد و نظرمو…

اما قرار نشد که انقدر بد بشی که بفهم چقدر ازم بیزار بودی …قرار نشد که تمام نامهربونیاتو سرم اوار کنی که بفهم چقدر بهت تحمیل شدم …قرار نشد با…

امیر حسین هیچی بهم نگفته بود..البته وقتشم پیش نیومده بود..شاید بعد از رفتن مهمونا می خواست بهم بگه …به رفتارش دقت کردم ..سرد نبود …خیلیم خوب بود …ترسیدم نکنه می…

-تو هر روز رو یکی اسم بذا ر خنده اش بیشتر شد و گفت : -اومده و به بچه ها می گه ..موحد با یکی می پره ..منو بگو از…

-افرین …راستش اگه افاق جای تو بود تا حالا منو هزار باره از خونه انداخته بود بیرون …از صبر و حوصله ات خوشم اومد با تعجب لبخندی زدم و گفتم…

هیمن خیلی ریلکس به عقب تکیه داد و گفت : من که از خدامه نوبت من بشه مادر من ..اما کو .؟کی به فکرمه ؟….هیچ کس به فکر من نیست…

عاشق رفتاراش شده بودم …یاد وقتی افتادم که وارد اتاق شدم …و امیر حسین بالا سر مریض بود…صورتش بر عکس من خیلی اروم بود و اثری از رنگ پریدگی و…

-ستاره جان بیا پایین ..عمو رو خسته نکن اما امیر حسین با خنده دستاشو انداخت دور فاطمه و در حالی که از گونه هاش ب*و*سه می گرفت رو به زن…

همه زدیم زیر خنده ..امیر علی در حال خندیدن به عقب تکیه داد و گفت : -اخیه بمیرم که تو انقدر مظلوم و قانعی … در حالی که می خندیدم…

کرده عکاس که انقدر خوشش اومده بود که ذوق زده تر از من به اطرافش نگاه می کرد و همینطوری چند تا عکس خالی از گلا و فضای فوق العاد…