رمان خاتون عروس نحس

رمان خاتون عروس نحس پارت 31 4.5 (17)

۸ دیدگاه
#پارت_۱۱۲ #فصل_۱       از تحقیراش،از لحن حرف زدنش،از لمس ممنوعه هام متنفر بودم. مظلومانه هق زدم و نفسی نداشتم وقتی که لب زدم: -ن…نکن…بهم…دست نزن   سیلی محکمی…