رمان گل گازانیا پارت ۱۱۶

۲ دیدگاه
  گُـلِ گــازانـیـا:     گلویی صاف کرد. – جانم بهی؟   بهناز با صدایی ناراحت لب زد. – سلام پسرم. نمیخوای بیای اینجا مادر؟   – سلام بهی… حوصله…

رمان گل گازانیا پارت ۱۱۳

۱ دیدگاه
      روی مبل دراز کشیده و مشغول گوش دادن به آهنگی بود. چشم‌هایش را روی هم گذاشت و زیر لب شروع به همخوانی با خواننده کرد. ٫٫ کسی…

رمان گل گازانیا پارت ۱۱۱

۱ دیدگاه
      صورت غزل سریعا از خجالت قرمز شد و فرید با شیطنت از دخترک فاصله گرفت. غزل لبش را محکم گزید و کمر صاف کرد. بدون نگاه کردن…

رمان گل گازانیا پارت ۱۱۰

بدون دیدگاه
    نگاهی به چشمهای غمگین غزل انداخت. – تو آمادگی داری هرجا بری مردم سرشون تو زندگیت باشه؟! غزل فکر می‌کنی الان توان داری هرجا حاضر بشی چند نفر…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰۹

۱ دیدگاه
      به محض اینکه خاویر و همسرش را دید، متوجه شد با بقیه‌ی دوستان فرید تفاوت دارند! خبری از لباسهای مارک و صورت عمل کرده نبود! خبری از…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰۸

۱ دیدگاه
      نفسهای منظم و آرام مرد نشان دهنده‌ی خواب عمیقش بود و نازنین با ناراحتی اشک هایش را زدود. برای قباد حتی مریضی و بد حالیش مهم نبود…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰۷

۲ دیدگاه
        غزل وقتی ناراحتی مرد را دید، بوسه بر چانه‌اش زد. – ناراحت نباش… الانم دیر نیست، جبران میکنی عمرم.   فرید خواست پاسخ بدهد که صدای…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰۶

۱ دیدگاه
        غزل بدون حرف سری تکان داد. همینکه در را گشودن، صدای بهناز به گوش رسید که داشت نازنین را صدا میزد.   داخل که رفتند، زن…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰5

۳ دیدگاه
    آشفتگی نگاهش فرید را سرخوش کرده و بوسه هایش روی گردن دخترک از سر گرفت. زبانش را روی لاله‌ای گوشش کشید و دستش روی قفل سوتینش که نشست.…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰۵

۱ دیدگاه
        آشفتگی نگاهش فرید را سرخوش کرده و بوسه هایش روی گردن دخترک از سر گرفت. زبانش را روی لاله‌ای گوشش کشید و دستش روی قفل سوتینش…

رمان گل گازانیا پارت ۱۰۴

بدون دیدگاه
        نگاهی به خانه‌ انداخت و با لبخندی عریض شروع کرد پذیرایی بزرگِ خانه‌اش را قدم زدن. پذیرایی بزرگی که دست راستش آشپزخانه بود و پنجره‌ی بزرگی…