رمان همکارم میشی پارت 12 4.9 (10)

بدون دیدگاه
  چشمای خیسم و بستم تا اشکم نچِکه… یعنی فرزام نرفته بود؟ خدایا شکرت… البته شکر گفتم نه چون فرزام نرفته… همونجوری… شکر واسه همه نعمتایی که بهم دادی! حس…