رمان شالوده عشق پارت 296 0 (0)3 دقیقه پیشبدون دیدگاه حرصی هر دو دستم را مقابله صورتش گرفتم و عصبانی لب زدم: -خیلی خب من منظورتو فهمیدم اما حالا که میخوای مقصر بودنم رو بهم…
رمان شالوده عشق پارت 295 4.3 (68)6 روز پیشبدون دیدگاه-تو کِی قراره منو درک کنی امیر؟ کِی قراره جوری رفتار کنی که ما هم بتونیم یه زوجه عادی باشیم هووم؟ میفهمی که داریم پدر و مادر میشیم؟ میفهمی که…
رمان شالوده عشق پارت 294 4.4 (45)7 روز پیشبدون دیدگاهپرههای بینیاش از عصبانیت باز و بسته میشد. تند نفس میکشید و دستانش هم مشت شده بودند اما هیچ کدام به قدر زنگ خطر بزرگی که در ذهنش جریان داشت،…
رمان شالوده عشق پارت 293 4.4 (100)2 هفته پیشبدون دیدگاهپرههای بینیاش از عصبانیت باز و بسته میشد. تند نفس میکشید و دستانش هم مشت شده بودند اما هیچ کدام به قدر زنگ خطر بزرگی که در ذهنش جریان داشت،…
رمان شالوده عشق پارت 292 4.3 (97)3 هفته پیشبدون دیدگاهآراسته خانوم ناراحت گفت: -امیرجان، میدونم منظورت چیه، میدونم دخترم اشتباه کرده. اما به نظرت بهتر نیست که یه کم تو این روزها کل خانواده بیشتر کنار هم باشیم؟ غم…
رمان شالوده عشق پارت 291 4.1 (111)4 هفته پیشبدون دیدگاه -… -خطارو پدر و مادرت کردن کاری با خواسته و ناخواستهش ندارم اما اگر این وسط اشتباهی باشه اسمه اونا روشه. چشمتو باز کن، تو مرد احمقی…
رمان شالوده عشق پارت 290 4.2 (94)1 ماه پیشبدون دیدگاه با عصبانیتی که داشت به سطوح میآمد شمرده شمرده تکرار کردم. -تو… مقصر… مرگ… آبان… نبودی! بسه دیگه به خودت بیا! به خودت بیا! پدر…
رمان شالوده عشق پارت 289 4.5 (93)1 ماه پیشبدون دیدگاه اینبار اشک هایش با شدت بیشتری چکیدند و جلوتر آمد. لب هایش به سینهام و درست روی قلبم چسبید. با بوسهی عمیقی که…
رمان شالوده عشق پارت 288 4.2 (107)1 ماه پیشبدون دیدگاه دست هایم را در هم پیچاندم و با مغزی قفل شده به شانههای لرزانش خیره میشوم. برای لحظهای گویا عقل از سرم میپرد که…
رمان شالوده عشق پارت 287 4.2 (113)1 ماه پیشبدون دیدگاه -بفرمایید. -ممنون دخترم نمیخورم. لبخند خستهای به روی زن میزنم و برای پخش آخرین فنجان چایی سراغ نفر بعدی میروم. -بفرمایید.…
رمان شالوده عشق پارت 286 4.3 (101)2 ماه پیشبدون دیدگاه گندم مقابلش ایستاد و مضطرب پرسید: -چی شد داداش؟ حالش خوب میشه مگه نه؟ حاله مامانمون خوب میشه! این امیرخان، امیرخان همیشگی نبود! …
رمان شالوده عشق پارت 285 4.4 (77)2 ماه پیشبدون دیدگاه بزاق گلویم را قورت دادم و به سمتشان رفتم. -چی شد… هان چی شد؟ مامان خوبه؟ آره دِ یه حرفی بزن دختر! دست…
رمان شالوده عشق پارت 284 4.3 (90)2 ماه پیشبدون دیدگاه بزاق گلویم را قورت دادم و به سمتشان رفتم. -چی شد… هان چی شد؟ مامان خوبه؟ آره دِ یه حرفی بزن دختر! دست گندم در…
رمان شالوده عشق پارت 283 4.4 (103)2 ماه پیش۱ دیدگاه هم خیلی ترسیده و هم اینکه میگه حاله مامان خوب نیست… من باید زودتر برم. دستی به صورتم کشیدم و سعی کردم خودم را جمع و…
رمان شالوده عشق پارت 282 4.2 (80)2 ماه پیش۱ دیدگاه -الوووو به شدت از دستش ناراحت و عصبانی بودم اما این فریادهاش یعنی به طور قطع اتفاقه جدیدی افتاده بود! درست یا غلط هیچ جوره…