رمان خانم معلم پارت 93 3.9 (12)

۳ دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۶۳ #فصل_۳     هیچ کس نمیدونست اون لحظه چه زجری می‌کشیدم که جلوی چشمای اون ۲ مرد قوی به نظر برسم. حتی نمیتونستن تصور کنن…

رمان خانم معلم پارت 92 3.9 (21)

۴ دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۵۹ #فصل_۳         تنم لرزید،چقدر زشت و بی پرده مقابل همسرش حرف می‌زد. هیچ عفت کلامی نداشت.   نفس پر دردی  کشیدم .…

رمان خانم معلم پارت 91 4 (21)

بدون دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۵۵ #فصل_۳       ابروهام با تعجب بالا پرید،این اعتراف رو باید پای چی میذاشتم؟ نرم شدن یهوییش رو چی؟ آدمی به سرسختی اون مرد…

رمان خانم معلم پارت 90 4.2 (26)

۱ دیدگاه
    #پارت_۳۴۹ #فصل_۳         دلشوره هام رو پشت روبنده پنهون کردم،اون مرد نباید از چیزی با خبر میشد. هنوز تنم از کتکاش درد میکرد و کبود…

رمان خانم معلم پارت 89 4.5 (15)

۴ دیدگاه
    #خانوم_معلم #پارت_۳۴۲ #فصل_۳         اسمش رو چی میتونستم بذارم،اعتراف یا مستی؟ اون همه تنفر چطور از وجودش رفت و جاش رو به عشق داد،اونم مردی…

رمان خانم معلم پارت 88 4 (26)

۶ دیدگاه
    #پارت_۳۲۷ #فصل_۳       نیشخند تمسخر آمیزی زدم و در حالیکه شونه بالا مینداختم با سرکشی گفتم: -من کاری نکردم که…وقتی اومدم داشت لباس می‌پوشید شما فقط…

رمان خانم معلم پارت 87 3.8 (25)

۲ دیدگاه
  #پارت_۳۳۱ #فصل_۳       درسته که خونبس بودم. حق هیچ دخالتی تو کاراش رو نداشتم. حتی بهش حق میدادم با ژیلا باشه چون اون زن قبل از من…

رمان خانم معلم پارت 84 4.1 (19)

۸ دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۱۴ #فصل_۲         هرمز خان که اصلا توقعش رو نداشت نعره ای کشید و دستش به طرف لای پاهاش رفت. از درد مثل…

رمان خانم معلم پارت 81 3.7 (27)

۲ دیدگاه
  باز هم به سمت هرمز خان نچرخیدم‌ تا اون چشمای وحشی و ترسناک رو ببینم. هرچند از سنگینی نگاهش اذیت میشدم. ژیلا لبخندی زد و گفت: -خودتم بچه داری…

رمان خانم معلم پارت 79 3.6 (23)

۳ دیدگاه
#پارت_۲۹۰ #فصل_۲         اون روزا تبدیل شده بودم به یه مرده متحرک. بی حس. سرد. یخ زده. راه میرفتم،غذا میخوردم،میخوابیدم اما قلب شکسته م مرگ می‌خواست. تمام…

رمان خانم معلم پارت78 4.1 (29)

۶ دیدگاه
خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۲۸۵ #فصل_۲ انگار جمجمه م سوراخ شده و ازش خون میومد. مغزم درد میکرد. نمیتونستم اون همه بدبختی رو هضم کنم. حتی وقتی توی بغلش فرو رفتم.…