رمان خانم معلم پارت ۶۷ 3.6 (23)

۲ دیدگاه
        خیالم که از بابت ماهو راحت شد از عمارت بیرون زدم. سمانه و مریم اونقدرا قابل اعتماد بودن که راحت میتونستم بچه رو بهشون بسپارم و…

رمان خانم معلم پارت ۶۴ 4.3 (20)

۱ دیدگاه
        بابا شیرینی رو که توی دهنش میذاشت سوالی که ماه ها مثل خوره داشت مغزم رو میخورد رو بالاخره به زبون اوردم: -بابا؟… -جانِ بابا…  …

رمان خانم معلم پارت۶۳ 4.3 (25)

۳ دیدگاه
      مریم  بساط چند نوع شیرینی رو پهن کرده بود. از شیرینی نخودچی گرفته تا شیرینی های محلی. عطر زنجبیل و هل سابیده  تمام خونه  رو برداشته بود.…

رمان خانم معلم پارت ۶۰ 4.5 (15)

۱ دیدگاه
          همینو باید می‌شنیدم تا آروم بگیرم؟ حتما پیش خودش فکر میکرد  اومدم نامزدیش رو خراب کنم.   ولی من میدونستم جایگاهم دقیقا همونجاست. یه زن…

رمان خانم معلم پارت ۵۴ 4.4 (67)

۴ دیدگاه
        شروع کردم به تقلا. باید از خودم و غرورم دفاع میکردم. اون نمیتونست منو نادیده بگیره. چرا باورم نمیکرد. چرا حقیقت و از چشمام نمیخوند،تا کی…