رمان عشق با اعمال شاقه پارت 13 4 (5)

بدون دیدگاه
-بس کن بهت اجازه نمیدم…. -میخوام اینو بدونی که درد تحمل پیشنهادش برات سخت مثل جون کندن هرشب من میشد..اونوقت هیچوقت ساده حاضر به بخشیدنش نمیشدی..مثل تموم این سالهایی که…

رمان عشق با اعمال شاقه پارت 11 3.8 (5)

بدون دیدگاه
-میلاد حوصله بیرون رفتن ندارم سرم هم درد میکنه تو پاشو بیا اینجا !! -تو شب نشینی هات کم بخورعزیز من!اینا اثرات بخور بخور های دیشبته!! -میتونــــم!!!میخورم..جنبه ش هم دارم…دلستر…

رمان عشق با اعمال شاقه پارت 9 5 (4)

بدون دیدگاه
آغوش گرمی سرشو بغل کرد.نفس عمیقی کشید.چه بوی خوبی میداد.بوی مهربانی وعشق… بازهم نفس کشید.دستی پشت کمرش نشست کمرشو مالشت میداد و آروم آروم ضربه می زد.دلش نمیخواست چشمهاشو باز…