رمان های بیشتر در کانال رمان من  https://t.me/romanman_ir

رمان مرواریدی در صدف
قاصدک .

رمان مرواریدی در صدف پارت ۴۷

            چفیه اش را کمی از دور گردنش آزاد کرد و قبل از اینکه پاسخم را بدهد پونه سریع سینی به دست میانمان قرار گرفت:   -سلام داداش خسته نباشی، بفرمایید چایی خوشرنگ پونه پز.

ادامه مطلب »
رمان دیازپام
Ghazale Hamdi

رمان دیازپام پارت ۱۷

ارسلان صدای جیغ های پر دردش در گوش‌هایم میپیچد اما گویی دیوانه شده‌ام آتوسا_ارسلان نزن نامرد بزار حرف بزنم صدای حق حق گریه‌اش در صدای کوبیدن مشت های پی در پی به در اتاق گم می‌شود کمربند را بالا میبرم

ادامه مطلب »
رمان الهه ماه
قاصدک .

رمان الهه ماه پارت ۱۳۴

  ا   تپش های تند و پرشتاب قلبش را زیر دستش حس میکند؛ حرارت دستانش به آشفتگی اش دامن میزند و درحالیکه تلاش میکند او را به عقب هول دهد با خشم و جسارت  نجوا میکند:     _شایعه

ادامه مطلب »
رمان قانون عشق
Ghazale Hamdi

رمان قانون عشق پارت ۶۵

صبح با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم از تخت پایین اومدم و خمیازه بلندبالایی کشیدم بعد از شستن دست و صورتم از اتاق بیرون رفتم سر و صدایی که از آشپزخونه میومد نشون میداد که بقیه داخل آشپزخونه

ادامه مطلب »
رمان هیژا
قاصدک .

رمان هیژا پارت 18

          ***       کمی ماکارونی برای خودم کشیدم و پشت میز آشپزخونه نشستم. گوشی رو با کتفم روی گوشم فیکس کردم و کمی عصبی توپیدم:   – رعنا واقعاً داری حوصلم‌و سر می‌بری، تو

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان چشم زخم

خلاصه:   نه دنیا بیمارستانه، نه آدم ها دکتر . کسی نمیخواد خودش رو درگیر مشکلات یه آدم بیمار کنه . آدم ها دنبال کسی هستن که بتونه حالشون رو خوب کنه ، زندگیشون رو بهتر از این کنه .

ادامه مطلب »
رمان هیلیر
قاصدک .

رمان هیلیر پارت ۲۵

          چطور می تونست به من این قدر نزدیک بشه؟ نمی ترسید؟ چندشش نمی شد؟ حالش بد نمی شد؟   هاج و واج بودم، سنگینی مختصر تنش که بهم تکیه کرده بود، پیشونیش که روی سینه

ادامه مطلب »
رمان شالوده عشق
قاصدک .

رمان شالوده عشق پارت ۱۹۸

        بغض کردم.     -حق نداری اینجوری با من حرف بزنی!     جلوتر آمد و در نیم قدمی‌ام توقف کرد.     -تو کسی نیستی که بتونی راجع به حق داشتن یا نداشتن من حرف

ادامه مطلب »
رمان ماتیک
قاصدک .

رمان ماتیک پارت ۱۶۲

    آرام سر تکان داد   _ خوش اومدید   عمه و مادرش اخترخاتون پشت چشم نازک کردند ، سوگل سرد جواب داد و روی مبل نیم خیز شد   پدر ساواش اما بلندتر جواب داد   _ خوش

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان نهلان

  خلاصه: نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ،

ادامه مطلب »
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان ناخدا

  خلاصه: تک دختر خونه بود و با تموم اون ارث و میراث هميشه ده قدم از همه عقب بود! چون یه لقب روش بود… مردار! از بچگی زیر هجوم درد و تحقیر بزرگ شد تا جایی که سرنوشت کاری

ادامه مطلب »
رمان اوج لذت
قاصدک .

رمان اوج لذت پارت ۴۱

      با نشنیدنِ جوابی کلافه خم شد تا بلندش کنه. دستش رو به بازوی سالمش گرفت و خواست بلندش کنه. کمی که تکون خورد ملحفه‌ی روش کمی کنار رفت و گردنِ سفیدش در معرض دید قرار گرفت.  

ادامه مطلب »
رمان های کامل
رمان کامل
قاصدک .

دانلود رمان آدمکش

    ♥️خلاصه‌: ساینا فتاح، بعد از مرگ‌ مشکوک پدرش و پیدا نشدن مجرم توسط پلیس، به بهانه‌ی خارج درس خوندن از خونه بیرون می‌زنه

ادامه مطلب »
دسته‌ها