رمان خانم معلم پارت 147

۶ دیدگاه
  دلارا هرگز دوباره آزاد نمیشد. اون توی قفس من بود و در رو باز نمی‌کردم. دخترک کلید بود. کلید خوشبختیم. مخالفتش رو شاید باید پای نازش میذاشتم اما اون…

رمان خانم معلم پارت 146

۷ دیدگاه
      چی بهش میگفتم وقتی خودم بهش تجاوز کرده بودم. به کدوم قاضی شکایت میبردم وقتی خودم اولین متهم بودم. چه جوابی بهش میدادم. چی میگفتم که اروم…

رمان خانم معلم پارت 145

۶ دیدگاه
      بعضش که ترکید میخواستم بگم تمومش کنه،پشیمون بودم از سوالم. انگار تبش هر لحظه تند تر میشد و حرارت تنش بالاتر میرفت. ولی یبار برای همیشه باید…

رمان خانم معلم پارت 144

۲ دیدگاه
        حالا مصمم تر شده بودم که درموردش بدونم، باید دخترک رو آروم و با حوصله کشف میکردم. چونه ش رو توی مشتم گرفتم و سرش رو…

رمان خانم معلم پارت 143

۲ دیدگاه
              تک خنده ای که کرد پر از حرص و ناباوری بود. انگار عجیب ترین سوال عمرش رو پرسیدم و اون نمیتونست تحلیل کنه.…

رمان خانم معلم پارت 142

۴ دیدگاه
    روبروش وایسادم و از بالا بهش نگاه کردم. دلم میرفت برای اون تیله هایی که دو دو میزد. برای بوی تنش،برای یه بار بوسیدنش. دستام رو کنار سرش…

رمان خانم معلم پارت 141

۱ دیدگاه
    توی اون هیاهو فکرم درگیر دو تا آدم توی حیاط بود. قبل از اینکه وارد خونه بشیم لادن حرکت عجیبی انجام داد،میون راه رفیقش رو ول کرده و…

رمان خانم معلم پارت 140

۳ دیدگاه
  خودش از اون سمت دیوار پایین پرید و منم دقیقا از همون جای پاها بالا رفتم و توی حیاط پریدم. زن هرمز خان تو همچون خونه ای زندگی میکرد…

رمان خانم معلم پارت 139

          افرادم نه تنها اطراف خونه ی کدخدا بلکه تمام روستا رو زیر نظر داشتن. اینبار به مردی که از پشت و توی تاریکی خنجر زده…

رمان خانم معلم پارت 137

۳ دیدگاه
      آهنگ کوردی با ریتم آرومی شروع شده و همه به طور منظم کنار هم می‌رقصیدن. عروس و داماد هم توی مرکز دایره بودن. باربد سر خم کرد…

رمان خانم معلم پارت 136

۱ دیدگاه
          ثانیه به ثانیه ی اون عروسی برام مثل یه عذاب بزرگ میگذشت.برای رسیدن و تنها شدن با دلارا حاضر بودم هر کاری کنم.   احساس…

رمان خانم معلم پارت 135

۵ دیدگاه
      دنبال بلوا و بی آبرویی نبودم،دلارا زنم بود و نمیخواستم کسی بفهمه خونبس عمارتم شده. خودم بدترین بلاها رو سرش آورده بودم اما گردن کسی رو که…

رمان خانم معلم پارت 134

۴ دیدگاه
          برای اینکه ترس رو توی اون دو تا تیله سبز ببینم حاضر بودم تمام داراییم رو بدم. تا همین چند ساعت پیش ارزو میکردم به…

رمان خانم معلم پارت 133

۴ دیدگاه
    مغزم شروع کرده بود به مقاومت و حسی رو که داشتم رو انکار میکرد. اما قلبم… زبون نفهم بود،می‌گفت مقاومت نکن مرد. تو دیوونه ی اون دختر شدی.…

رمان خانم معلم پارت 132

۵ دیدگاه
        باربد عرق روی پیشونیش رو پاک کرد و گفت: -راستش، امشب برام شب مهمیه میخوام ازش خاستگاری کنم دعا کن قبول کنه   لیوان نوشیدنی رو…