رمان خانم معلم پارت 1513 ساعت پیش۲ دیدگاه عشق یعنی درد کشیدن. یعنی هجران. یعنی رفتن و نرسیدن. یعنی دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی. جای خالی قلبم توی قفسه ی سینه م تیر میکشید،چه درد…
رمان خانم معلم پارت 1504 روز پیشبدون دیدگاه بی توجه به تقلاهاش لب های سرخش رو بوسیدم،از ته دل و با خشونت. انگار میخواستم ثابت کنم دخترک مال منه. میخواستم بهش بفهمونم میخوامش. باهام همکاری…
رمان خانم معلم پارت 1491 هفته پیش۶ دیدگاه نیشخندی زد و با تاسف سری تکون داد. توی اون چشمای جسور و بی پروا حرفی بود که نمیزد. قبل از اینکه دور تر بشه،قبل از اینکه قدم…
رمان خانم معلم پارت 1481 هفته پیش۳ دیدگاه دلارا هرگز دوباره آزاد نمیشد. اون توی قفس من بود و در رو باز نمیکردم. دخترک کلید بود. کلید خوشبختیم. مخالفتش رو شاید باید پای نازش میذاشتم اما اون…
رمان خانم معلم پارت 1472 هفته پیش۸ دیدگاه دلارا هرگز دوباره آزاد نمیشد. اون توی قفس من بود و در رو باز نمیکردم. دخترک کلید بود. کلید خوشبختیم. مخالفتش رو شاید باید پای نازش میذاشتم اما اون…
رمان خانم معلم پارت 1462 هفته پیش۷ دیدگاه چی بهش میگفتم وقتی خودم بهش تجاوز کرده بودم. به کدوم قاضی شکایت میبردم وقتی خودم اولین متهم بودم. چه جوابی بهش میدادم. چی میگفتم که اروم…
رمان خانم معلم پارت 1453 هفته پیش۶ دیدگاه بعضش که ترکید میخواستم بگم تمومش کنه،پشیمون بودم از سوالم. انگار تبش هر لحظه تند تر میشد و حرارت تنش بالاتر میرفت. ولی یبار برای همیشه باید…
رمان خانم معلم پارت 1444 هفته پیش۲ دیدگاه حالا مصمم تر شده بودم که درموردش بدونم، باید دخترک رو آروم و با حوصله کشف میکردم. چونه ش رو توی مشتم گرفتم و سرش رو…
رمان خانم معلم پارت 1431 ماه پیش۲ دیدگاه تک خنده ای که کرد پر از حرص و ناباوری بود. انگار عجیب ترین سوال عمرش رو پرسیدم و اون نمیتونست تحلیل کنه.…
رمان خانم معلم پارت 1421 ماه پیش۴ دیدگاه روبروش وایسادم و از بالا بهش نگاه کردم. دلم میرفت برای اون تیله هایی که دو دو میزد. برای بوی تنش،برای یه بار بوسیدنش. دستام رو کنار سرش…
رمان خانم معلم پارت 1411 ماه پیش۱ دیدگاه توی اون هیاهو فکرم درگیر دو تا آدم توی حیاط بود. قبل از اینکه وارد خونه بشیم لادن حرکت عجیبی انجام داد،میون راه رفیقش رو ول کرده و…
رمان خانم معلم پارت 1402 ماه پیش۳ دیدگاه خودش از اون سمت دیوار پایین پرید و منم دقیقا از همون جای پاها بالا رفتم و توی حیاط پریدم. زن هرمز خان تو همچون خونه ای زندگی میکرد…
رمان خانم معلم پارت 1392 ماه پیش افرادم نه تنها اطراف خونه ی کدخدا بلکه تمام روستا رو زیر نظر داشتن. اینبار به مردی که از پشت و توی تاریکی خنجر زده…
رمان خانم معلم پارت 1372 ماه پیش۳ دیدگاه آهنگ کوردی با ریتم آرومی شروع شده و همه به طور منظم کنار هم میرقصیدن. عروس و داماد هم توی مرکز دایره بودن. باربد سر خم کرد…
رمان خانم معلم پارت 1362 ماه پیش۱ دیدگاه ثانیه به ثانیه ی اون عروسی برام مثل یه عذاب بزرگ میگذشت.برای رسیدن و تنها شدن با دلارا حاضر بودم هر کاری کنم. احساس…