رمان در چشم من طلوع کن پارت 7

بدون دیدگاه
دقایقی بعد هر دو در منزل ملاقادر، برادر عبدالنجیب، بودند و پس از صرف شامی مختصر در اتاقی که برایشان مهیا شد برای خوابیدن آماده گشتند. کیان به محض ورود…