خلاصه: حوا سالها پیش والدین خود را در سانحه رانندگی از دست داده و کنار مادربزرگ و پدربزرگش زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای دارد. اما با برگشت امیرسام ایرانمهر به همراه…

  خلاصه : دخترک تلاش نمی‌کرد، زور نمی‌زد. محو بود، برای هر درسی پایه بود. جریانی که از میان قلبش سرچشمه گرفته و خود را تا تک‌تک اعضا می‌رساند، بی‌نظیر…

  خلاصه : شش سال از یک ازدواج قرار دادی و بدون رابطه گذشته بود و هنوز ساشا باکره بود. در تمام این سالها تلاشش را کرده بود که برای…

  خلاصه: افرا دختری که کنار خیابون گیتار میزنه و این کار هر روزشه اما تو یکی از این روز ها سامیار آقا زاده پولدار که همه ازش حساب میبرن…

  خلاصه: دختر قصه کافه داره و خیلی شیطون و شاده پسر داستان اما خیلی جدی و مذهبیه! این دختر، پسره رو به زور سوار موتور می‌کنه، می‌برتش برف بازی،…

  خلاصه : لیلا دختر سلیمان خان به جای قصاص برادرش خونبهای صادق پسر حیدرخان می شود . حیدرخان قبل از سفرش لیلا را به دایه می سپارد تا از…

    خلاصه: در ادامه ی داستان جلد اول، نگار به خاطر جنجالی که ایجاد کرد از مدرسهش اخراج میشه و به اجبار به مدرسه ی دیگه ای میره اما…

  خلاصه : نگار رویاهای من ،با باتلاق ترسناکی دست و پنجه نرم می کنه؛ نوجوانی !اون دلش می خواد زندگیش پر از هیجان باشه و از دوران نوجوانیش نهایت…

  خلاصه :   برکــه دختر زیبا و شیطونی که برای کمک به شرکت پدرش که در استانه ورشکستگیه صیغه بزرگترین رقیب پدرش “میلاد ” مردی متعصب و غیرتی میشه…

    خلاصه : این کتاب روایتگر ماجرایی است پیرامون خانواده ای سه نفره. محمدطاها بعد از مرگ پدرش مسئولیت سنگینی نسبت به خواهر و مادرش احساس می کند، او…

خلاصه : آیه دختری شیطون، بعد ازدواج مادرش به خونه پدربزرگش میره از قضا دوتا پسرعموش اونجا زندگی میکنند. یکی از پسرعموها طلبه سفت و سختیه! آیه حسابی این پسرعمو…

  خلاصه: این داستان، حکایتی ست از تقابلی میان سنت و مدرنیته. البته از سنت ها زیاد گفته نمی شود. فکر می کنم به اندازه کافی از سنت ها شنیده…

    خلاصه :   دختری که در یک خانواده متعصب زندگی میکنه و بخاطر یک بی‌آبرویی ، پدرش اون رو مجبور میکنه با طلبه زیبا و فقیری ازدواج کنه…

خلاصه: رمان در مورد دو دختر دانشجو نازنین و سپیده ست که یه شهر دیگه درس میخونن، توی محل اقامتشون با دوتا از پسرای دانشگاهشون، حسام و ماکان همسایه میشن،…

    خلاصه : وسطِ وسطِ جهنمم! خودِ خودِ برزخم! آتیشم! شعله ام! مرگم! کجاست؟ کو ناجی؟ کو حامی؟ کو شفادهنده؟ اینا همش مزخرف خالصه! کسی خودِ مرگو از مرگ…