رمان گنج میراث پارت 34 ماه پیش۵ دیدگاه صدایِ خشکش لرزی به تنِ دخترک می اندازد… نفسی تازه می کند تا لرزش صدایش مشهود نشود – بله خودم هستم،…
رمان گنج میراث پارت24 ماه پیش۴ دیدگاه – اون بیناموسای قُرَمساق اونجا چه گوهی میخوردن چه دستِ بچه رو گرفته داشته میبرده ؟! مادرش، سعی می کرد…
رمان گنج میراث پارت 14 ماه پیش۲ دیدگاه با خشم سینهی چپش را در دستش می فشارد که ناله دخترک از درد بلند می شود! صدای نفس های داغِ…