رمان خانم معلم پارت 135

۵ دیدگاه
      دنبال بلوا و بی آبرویی نبودم،دلارا زنم بود و نمیخواستم کسی بفهمه خونبس عمارتم شده. خودم بدترین بلاها رو سرش آورده بودم اما گردن کسی رو که…

رمان خانم معلم پارت 134

۴ دیدگاه
          برای اینکه ترس رو توی اون دو تا تیله سبز ببینم حاضر بودم تمام داراییم رو بدم. تا همین چند ساعت پیش ارزو میکردم به…

رمان خانم معلم پارت 133

۴ دیدگاه
    مغزم شروع کرده بود به مقاومت و حسی رو که داشتم رو انکار میکرد. اما قلبم… زبون نفهم بود،می‌گفت مقاومت نکن مرد. تو دیوونه ی اون دختر شدی.…

رمان خانم معلم پارت 132

۵ دیدگاه
        باربد عرق روی پیشونیش رو پاک کرد و گفت: -راستش، امشب برام شب مهمیه میخوام ازش خاستگاری کنم دعا کن قبول کنه   لیوان نوشیدنی رو…

رمان خانم معلم پارت 131

۵ دیدگاه
    #هرمز   تب بالای ماهو به لطف پاشویه های مریم کم شده بود اما هنوز کاملا قطع نشده و توی اون شرایط نمیشد از جاش تکونش داد. کلافه…

رمان خانم معلم پارت 130

۳ دیدگاه
        شهوت کل وجودم رو گرفته بود،انگار چیزی جز آروم کردن خودم نمیدیدم. نفس های تند و کشدارم از بالا و پایین شدن هورمون های مردونه بود…

رمان خانم معلم پارت 129

۲ دیدگاه
          حسن لنگ لنگان به همراه بقیه رفتن سر کارهاشون و وقتی دور و برمون خلوت شد همون طورکه یقه ش رو گرفته بودم به طرف…

رمان خانم معلم پارت 128

۲ دیدگاه
      به کُری خوندنش توجه نکردم چون معلوم بود اگه رو بدم آستر زیادی میخواست.   با تاسف سری تکون دادم و سوار ماشین شدم: -امشب خیلی مراقب…

رمان خانم معلم پارت 127

۱ دیدگاه
    دلارا آماده ی رفتن بود. تمام نگهبان ها رو فرستادم برای نگهبانی و خونه هم توی سکوت فرو رفته بود. لادن توی ماشین انتظار می‌کشید و استرس داشت.…

رمان خانم معلم پارت 126

۱ دیدگاه
  بچه ها که وارد حوزه امتحانی شدن باربد عینکش رو روی چشماش گذاشت و رو به من و دخترش گفت: -دخترا پایه اید بستنی بزنیم تو رگ؟ کژال دستم…

رمان خانم معلم پارت 125

۱ دیدگاه
  توی شرایط بدی گیر کرده بودم. رودربایستی و خجالت نمیذاشت رک حرف بزنم.   کژال به چادرم چنگ انداخت و در حالیکه بالا و پایین میپرید و با همون…

رمان خانم معلم پارت 124

۴ دیدگاه
  خ     اون روز ، روز خسته کننده ای بود. شلوغ و پرکار. طوری که سرگیجه گرفته بودم. البته که راضی بودم،سرم که شلوغ میشد دیگه به چیزی…

رمان خانم معلم پارت 123

بدون دیدگاه
    بدون کلمه ای حرف. بدون اینکه به عقب برگردم تا مبادا دست و دلم بلرزه راه افتادم. خسته بودم. قلبم کند میزد. حال خوبی نداشتم. زن رو با…

رمان خانم معلم پارت 122

۳ دیدگاه
        پاهام شل شده بود و توان سر پا موندن رو نداشتم. انگار با هر قدمی که برمی‌داشت و ازم دور میشد خشکی گلو و سوزش چشمام…

رمان خانم معلم پارت 121

۳ دیدگاه
    #فصل_۵   حرفای مریم رو باور نداشتم. اگه خاطرم رو میخواست چرا زد؟ چرا بچمو کشت؟ چرا بیشتر دنبالم نگشت؟ بعد منطقم روی سر قلب زبون نفهمم جیغ…