رمان خانم معلم پارت ۱۰۲

۶ دیدگاه
    #پارت_۴۲۱ #فصل_۳     پسرک شیرین زبونم. شبیه خودم حرف میزد،وقتی که میخورد زمین و بوسش میکردم تا دیگه گریه نکنه.   دلم یه بچه مثل ماهو می‌خواست.…

رمان خانم معلم پارت ۱۰۱

۸ دیدگاه
    #پارت_۴۱۶ #فصل_۳         زبونم واقعا لال شده بود.   داشت دختری رو می‌زد که یه تیکه از وجود خودش توی بطنش بود.   همون دخترکی…

رمان خانم معلم پارت ۱۰۰

۱۴ دیدگاه
  #پارت_۴۱۳ #فصل_۳       لبخندم وسط اون همه حال بد،اون همه تشنج ،اون همه وحشت کش اومد.   به طفلم قول داده بودم همون شب به باباش بگم…

رمان خانم معلم پارت 99

۱ دیدگاه
خانوم معلم: #پارت_۴۰۶ #فصل_۲     #هرمزخان   اون شب،شب عجیب و سنگینی بود. سیگار جدیدی  رو با  اتیش سیگار قبلی روشن و ریه هام رو پر از دود غلیظش…

رمان خانم معلم پارت 98

۳ دیدگاه
  #خانوم_معلم #پارت_۴۰۲ #فصل_۳           حالا که با سند و مدرک وجودش ثابت شده بود حس خوبی توی قلبم موج میزد. من داشتم مادر میشد. یه…

رمان خانم معلم پارت 97

۲ دیدگاه
  خانوم معلم:   #پارت_۳۹۸ #فصل_۳       حرف طلا یعنی اینکه حق دخالت یا برخورد بدی نداری،یعنی هرمز خان حواسش به همه چیز هست. جوری به دادم رسیده…

رمان خانم معلم پارت 96

۲ دیدگاه
خانوم معلم:   #پارت_۳۹۳ #فصل_۳         مینا دندون قروچه ای کرد و وحشیانه بهم خیره شده،شبیه یه دوئل به نظر میرسید . هر دو برای کشتن رقیب…

رمان خانم معلم پارت 95

بدون دیدگاه
خانوم معلم: #پارت_۳۸۹ #فصل_۳       تنم با هر لمس سست تر میشد و مثل یه خمیر بازی زیر دستش شکل میگرفتم. دیگه به ژیلا و عروسی فکر نمیکردم،فقط…

رمان خانم معلم پارت 94

۱ دیدگاه
خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۸۵ #فصل_۳     آخر هفته هم گذشت و از هرمز خان خبری نبود که نبود. هنوز از خونه پدر ژیلا برنگشته و خونه بدون اون مرد…

رمان خانم معلم پارت 93

۳ دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۶۳ #فصل_۳     هیچ کس نمیدونست اون لحظه چه زجری می‌کشیدم که جلوی چشمای اون ۲ مرد قوی به نظر برسم. حتی نمیتونستن تصور کنن…

رمان خانم معلم پارت 92

۴ دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۵۹ #فصل_۳         تنم لرزید،چقدر زشت و بی پرده مقابل همسرش حرف می‌زد. هیچ عفت کلامی نداشت.   نفس پر دردی  کشیدم .…

رمان خانم معلم پارت 91

بدون دیدگاه
  خانوم معلم: #خانوم_معلم #پارت_۳۵۵ #فصل_۳       ابروهام با تعجب بالا پرید،این اعتراف رو باید پای چی میذاشتم؟ نرم شدن یهوییش رو چی؟ آدمی به سرسختی اون مرد…

رمان خانم معلم پارت 90

۱ دیدگاه
    #پارت_۳۴۹ #فصل_۳         دلشوره هام رو پشت روبنده پنهون کردم،اون مرد نباید از چیزی با خبر میشد. هنوز تنم از کتکاش درد میکرد و کبود…

رمان خانم معلم پارت 89

۴ دیدگاه
    #خانوم_معلم #پارت_۳۴۲ #فصل_۳         اسمش رو چی میتونستم بذارم،اعتراف یا مستی؟ اون همه تنفر چطور از وجودش رفت و جاش رو به عشق داد،اونم مردی…

رمان خانم معلم پارت 88

۶ دیدگاه
    #پارت_۳۲۷ #فصل_۳       نیشخند تمسخر آمیزی زدم و در حالیکه شونه بالا مینداختم با سرکشی گفتم: -من کاری نکردم که…وقتی اومدم داشت لباس می‌پوشید شما فقط…