رمان مسیر بهار پارت ۲

۶ دیدگاه
    دست‌هام رو حلقه کرده بودم و سرم رو ردی حلقه گذاشته بودم. آروم آروم زمزمه می‌کردم:   -چهل روزه که نیستی، دلم برای صدات، برای مهربونی‌هات تنگ شده.…

رمان مسیر بهار پارت ۱

بدون دیدگاه
    ترسیده روی صندلی جلوی ماشین نشسته بودم. دستم روی لب خونینم بود و نگاهم به لکه‌های خون پخش شده روی روسری و مانتوم. لقی دندون‌های جلوییم رو احساس…