رمان مفت بر پارت ۶ 4.3 (166)6 ماه پیش۱ دیدگاه p19 دخترک زیر تنش میلرزد… چه میخواهد را نمیداند فقط درون شکمش حجم بزرگی از داغیست و مغزش… متورم شده است. دخترک به جای جواب ناله که…
رمان مفت بر پارت ۵ 4.4 (171)6 ماه پیش۳ دیدگاه p15 نگاهش را به چهرهی بیبی فیس دخترک میدوزد و پوزخندش را جمع میکند… ماهور روسریاش را از روی سرش برمیدارد و چادرش را روی سرش میاندازد.. …
رمان مفت بر پارت ۴ 4.3 (149)6 ماه پیشبدون دیدگاه p12 توجهی به جملهی قدیر نمیکند، تماس را قطع میکند و مقابل یک داروخانه توقف میکند. مسئول داروخانه به محض صدای زنگولهی بالای در، چرتش پاره میشود و…
رمان مفت بر پارت ۳ 4.3 (143)6 ماه پیشبدون دیدگاه – داداش پانیذ اینجا رو کرده جنده خونه، در جریانی؟! درونش آشوبکده است… مانند انبار باروتی میماند که چیزی تا ترکیدنش نمانده… به این فکر نمیکند…
رمان مفت بر پارت ۲ 4.3 (165)6 ماه پیش۱ دیدگاه – به جا نیاوردم! دستش را مشت میکند و بغضش میگیرد… به خودش لعنتی میفرستد و چرا با اسم کوچک خودش را معرفی کرده بود؟! –…
رمان مفت بر پارت ۱ 4.2 (410)6 ماه پیش۳ دیدگاه – تو رو خدا نکن آقا… داداشام بفهمن میکشنم… پوزخند زنان بازوی نحیفش را میان پنجهاش میگیرد و اهمیتی به گریههای از ته دل دخترک نمیدهد.…