به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، لینک های این مطلب حذف شدند

  🌸گلناز صبح امیر رفت بیمارستان خودشون که گزارش تحقیقات و کاراش تو آلمان و بده… منم تا صدای درو شنیدم رفتم زنگ زدم به فائزه میدونستم اگه ندونه من…

  به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، لینک های این مطلب حذف شدند

  کمی ترسیدم اما از افکارم عقب نکشیدم، سری تکون دادم و تاییدش کردم و منتظر نگاهش کردم تا از اتاق بیرون بره! باید افکارم رو منسجم می کردم تا…

  به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، لینک های این مطلب حذف شدند

  🌸گلناز به خاطر اینکه میخواستم زودتربرگردم هر جوری بود تو دو روز بعدی آنا رو راضیش کردم.. با هم رفتیم پیش دکترش.. تخمین زد دوره نقاحت یه دوره یک…

  #کیان نمیدونم چرا شیخ انقدر مشکوک شده بود. تاچند روز پیش اصرار داشت ما هرچه زودتر به دبی برگردیم اما الان میگفت از راه زمینی به یک کشور دیگه…

  به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، لینک های این مطلب حذف شدند

  گلناز 🌸حرفای امیر بدجوری فکرم و درگیر کرده بود نمیدونستم واقعا واقعیت داره یا نه.. اخه آناهیتا اصلااا شبیه کسایی که توهم زده باشن نبود.. خیلی سر حال بود..…